روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

تجربه‌ها و خاطرات اربعینی

دانیال شهسوار – 2025-08-27 05:06:53

# خاطره در میانه مسیر، صدای شادی بچه‌ها آمد. برگشتم و دیدم سه نوجوان عراقی دارند ویلچری را هل می‌دهند. روی ویلچر، پیرمردی ایرانی نشسته بود. صورتش آفتاب‌سوخته، موهای سفید، اما چشم‌هایش پر از برق امید بود. رفتم جلو و گفتم: «کمک می‌خواید؟» یکی از بچه‌ها با لهجه عربی خندید

ادامه مطلب

علی تابع – 2025-08-23 18:22:17

✍️ سفرنامه اربعین: نماز جماعت، خانواده و فناوری در راه کربلا *یک تجربه معنوی با نگاهی روانشناختی و جامعه‌شناختی*   🖋 مقدمه امسال، در سال ۱۴۰۴ هجری شمسی (۲۰۲۵ میلادی)، توفیق یافتم تا در سفر اربعین شرکت کنم. این سفر، که نه تنها یک حرکت فیزیکی بلکه یک مهاجرت معنوی

ادامه مطلب

اکرم – 2025-08-02 19:35:24

در آغوش وطن تا حالا چندبار کربلا رفته باشی خوب است؟ اصلا همین اربعین….دفعه چندم است؟ مگر واجب است؟توی این گرمای شرجی ..توی این همه شلوغی.این بیماری ها… والا امام حسین راضی نیست تو با این وضع بی پولی و این سردرد میگرنی شدید،خودت را بیندازی توی زحمت… خودش می

ادامه مطلب

شایسته فتحی – 2025-08-02 16:59:34

دلنوشته «سوغات اربعین» از وقتی یادم میآید، یک تصویر در ذهنم حک شده؛ تصویری که نه از فیلم بود و نه از قصههای مادرم. شبی در کودکی، در خوابی روشن و عجیب، خودم را در میان صحن وسیع و پرنور امام حسین علیهالسلام دیدم. بوی عود و گلاب، همهمهی زائران،

ادامه مطلب

شایسته سادات میرحسینی – 2025-08-27 05:02:21

وسط جاده نجف به کربلا بودیم؛ همان مسیری که به آن «طریق‌الحسین» می‌گویند. هوا گرم بود اما دل‌هایمان داغ‌تر. هر چه جلوتر می‌رفتیم، جمعیت بیشتر می‌شد؛ پیرمردی با عصا، کودکی روی دوش پدر، جوانانی که پای پیاده آمده بودند تا فقط بگویند: «لبیک یا حسین». در یکی از موکب‌ها ایستادیم.

ادامه مطلب

دانیال شهسوار – 2025-08-27 05:05:01

# خاطره کودکی با یک لیوان آب وسط راه بودیم. آفتاب بی‌رحمانه می‌تابید و نفس‌هایمان به شماره افتاده بود. بطری آبم تمام شده بود و لب‌هایم ترک خورده بودند. همین‌طور که قدم برمی‌داشتم، صدای باریک و شیرینی شنیدم: – «عمو! عمو! تعال!» برگشتم. پسر بچه‌ای حدوداً هفت ساله، با یک

ادامه مطلب

محبوبه قائدی – 2025-08-27 03:07:53

«سرباز وظیفه» با لحن ملایمی صدام کرد و گفت: «فرمانده خسته شدی؛ بیا چایی بخور.» نگاهم چسبید بیخ نگاه مظلومش، سنی نداشت، از شرجی بندر حسابی عرقش زده بود. لاغر و نحیف بود با دو تا گوش پَل. دو سه ماهی از اعزامش می گذشت. برای لحظه ای موقعیت جنگی

ادامه مطلب

محبوبه قائدی – 2025-08-27 03:11:00

«عاشقانه های خواهر برادری» کفش های زوار در رفته را محکم از دست های لطیف خواهرش کشید و تشر زد: «بازم دیر کردی. جواب معلمم چی بدم؟!» سِلوا هن و هون کنان ابرو تو هم کرد و داد زد: «همه جا ماموره، بعدم کلی دویدم» آفتاب بالای ستون قامت بچه

ادامه مطلب

معصومه راد – 2025-08-25 08:20:06

#تجربه بسم الله الرحمن الرحیم این روزها، دوباره داستان تکراری و خبیثانه حمله رژیم صهیونیستی و آمریکای جهان‌خوار به ایران عزیز ما نقل محافل شده. حرف‌ها زیاد است؛ چه از سوی مردم غیور و شریف کشورمان، چه از کشورهای دیگر که هر کدام پی منافع خودشان هستند. اما بگذارید من

ادامه مطلب

معصومه راد – 2025-08-25 08:21:58

بسم الله الرحمن الرحیم اینجانب، یک دهه هفتادی جانفدای مکتب امامین انقلاب، خطاب به آن مدعیان بی‌بصیرت و بانیان جهل در داخل که عَلَم رفراندوم برافراشته‌اند، سخنی دارم؛ سخنی از سر دلسوزی و البته از موضع روشنگری. این کلیپ اخیر، حیرت‌انگیز بود و ناگزیر به پاسخگویی دیدم. سرکار خانم! رفراندوم

ادامه مطلب

معصومه راد – 2025-08-25 08:23:00

بسم رب الشهداء و الصدیقین مردم شریف و انقلابی استان گلستان، سلام علیکم. برادران و خواهران ایمانی، امروز دوباره دل من از درد به سخن آمده است. در این برهه حساس از تاریخ انقلاب اسلامی‌مان، در این جنگ تمام‌عیار فرهنگی که دشمن از هر سو به ما حمله می‌کند، آیا

ادامه مطلب

ابراهیم شریفی – 2025-08-25 09:35:07

پیاده تا خورشید راهپیمایی اربعین تنها سفری در جغرافیا نیست بلکه حرکتی در تاریخ است؛ آن هم نه به گذشته بلکه به آینده. آنچه به این سفر جغرافیایی عمق و معنای تاریخی بخشیده، تحولی است که در «بصیرت» راهپیمایان پدید آمده است. اربعين آمد دلم را غم گرفت بهر زينب

ادامه مطلب

مریم خروشی – 2025-08-26 04:55:26

زیباترین سفر معنوی می‏‌توان پرواز را تجربه کرد؛ فقط کافی است قدری سبک‏تر شویم؛ آن قدر سبک که نیروی هیچ جاذبه‏‌ای، زمین‌گیرمان نکند! زمان رسیدن به بارگاه ملكوتی‌اش نزدیك است، رسیدن به «قُرب خدا»، جادّه تقرب، قدم‏‌های عاشقانه‏‌ای می‏طلبد. دیگر مجال ماندن نیست! باید برای مدتی كوتاه هم كه شده

ادامه مطلب

محمدرضا مجیدی – 2025-08-05 05:58:28

نخستین سفرنامه کربلا محمدرضا مجیدی برای اولین بار بود که به زیارت امامی میرفتم که مظلومترین در همه ی زمانهاست تا دقایق آخر طی موضوعاتی که پیش آمد (جنگ داخلی عراق ، تنها بودنم در این سفر که با مخالفت خانواده همراه بود و…) معلوم نبود که به بارگاه حضرت

ادامه مطلب

مریم قنبری علی آبادی – 2025-08-07 13:10:27

گذرم تا به در خانه ات افتاد… در بهترین لحظات زندگانی ادمی، همیشه زبان ساکت بوده و چشم ها صحبت کرده اند. یک لحظه بهترین اتفاق زندگی تان را به خاطر بیاورید…….آیا غیر از این است؟. از بدو ورود پذیرایی ها و خوش آمدگویی ها شروع شدند: زائر اهلا و

ادامه مطلب

محبوبه مقری – 2025-08-08 06:19:15

قرار بود همسرم به پیادهروی اربعین برود و حدود دو روز مانده به حرکت به شکل معجزه آسایی امکان رفتن پسر ۷ ساله مان که خیلی اصرار به رفتن با پدر داشت محیا شد. خبر رفتنش را به او دادم و التماس دعا گفتم. فردای آن روز آرامش عجیبی داشتم…

ادامه مطلب

صفورا طاهری – 2025-08-08 06:34:31

به نام خدا پادکست خادم الحسین: روایت خاطره ای از پیاده روی اربعین نویسنده و گوینده: صفورا طاهری تقریبا همه چیز آماده شده بود؛ آماده ی سفر به سرزمین عشق. حس و حال عجیبی داشتم. وقتی سوار اتوبوس شدیم و به مرز مهران رسیدیم؛ مدام با خودم فکر میکردم وقتی

ادامه مطلب

محمدمهدی ترابی – 2025-08-06 18:34:42

به نام خدا تجربه شخصی همراهی نسل‌ها در پیاده‌روی اربعین؛ تجربه‌ای شخصی از همبستگی و عشق حسینی هر قدمی که در مسیر پیاده‌روی اربعین برمی‌داشتم، حس می‌کردم بخشی از یک زنجیره عظیم هستم؛ زنجیره‌ای که نسل‌ها را به هم وصل می‌کند، از دیروز تا امروز و فردا. آن روز که

ادامه مطلب

سیده سماء حسینی – 2025-08-21 10:58:06

« هو البصیر » روایتی از تجربه پیاده‌روی اربعین حسینی در مسیر عشق (اثر1) راه کربلا، از همان قدم اول، شروعِ یک دگرگونی است. وقتی پا در جاده می‌گذاری، صدای قلبت با ضربان جمعیتی که از هر گوشه دنیا آمده‌اند، هماهنگ می‌شود. جوان و پیر، زن و مرد، هر یک

ادامه مطلب

سیده سماء حسینی – 2025-08-21 10:58:45

«به نام خداوند قلم» خاطره نگاری از پیاده‌روی اربعین حسینی مقصد (اثر2) گرمای طاقت‌فرسای ظهر بود و در میان آن همه جمعیت مشتاق، آن همه همهمه و شلوغی، چشمم به پیرمردی افتاد که با عصایی چوبی و گام‌هایی آهسته و لرزان قدم برمی‌داشت. قامت خمیده‌اش حکایت از عمری تجربه و

ادامه مطلب

مسعود آزادبخت – 2025-08-21 11:47:51

نام خاطره: گناهکار یا گناه؟ اربعین امسال طبق روال همیشگی برای کارم که مسافرکشی بود، صبح زود از خواب بیدار شدم. اربعین همیشه حس و حال عجیبی به من می دهد؛ درون خیابان که می روم شهر سیاهپوش با پرچم هایی که در سر درخانه ها با عبارات و مضامینی

ادامه مطلب

محمدرضا مجیدی – 2025-08-21 13:24:00

نخستین سفرنامه کربلا محمدرضا مجیدی برای اولین بار بود که به زیارت امامی میرفتم که مظلومترین در همه ی زمانهاست تا دقایق آخر طی موضوعاتی که پیش آمد (جنگ داخلی عراق ، تنها بودنم در این سفر که با مخالفت خانواده همراه بود و…) معلوم نبود که به بارگاه حضرت

ادامه مطلب

فاطمه ابراهیمی نژاد رفسنجانی – 2025-08-21 14:56:52

یکی از شیرین‌ترین خاطرات اربعین امسال، آشنایی با یک خانم عراقی در حرم امام حسین(ع) بود. در صف زیارت ایستاده بودیم، دست و پا شکسته و با همان چند جمله‌ای که بلد بودیم شروع کردیم به صحبت کردن. اسمش «غفران» و ساکن نجف بود و شش فرزند داشت که چهار

ادامه مطلب

فاطمه ابراهیمی نژاد رفسنجانی – 2025-08-21 15:00:59

یکی از شیرین‌ترین خاطرات اربعین امسال، آشنایی با یک خانم عراقی در حرم امام حسین(ع) بود. در صف زیارت ایستاده بودیم، دست و پا شکسته و با همان چند جمله‌ای که بلد بودیم شروع کردیم به صحبت کردن. اسمش «غفران» و ساکن نجف بود و شش فرزند داشت که چهار

ادامه مطلب

محمدعلی محمدی – 2025-08-21 17:51:35

امسال هم رفتنم هنوزمشخص نشده بود که به امام رضا (ع) توسل کردم گفتم یا امام رضا پارسال خودت کربلاموامضا کردی توسل کردم امسال هم هوامو داشته باش و امضامو بزن. با کاروان دانشگاه گروه بندی شدیم و به سمت مرز حرکت کردیم تو پیاده روی اربعین می خواستم یک

ادامه مطلب

امیرمحمد قیاسی – 2025-08-22 16:34:06

سوغات‌هایی که در کوله جا نشد قبل از رفتن، بازار سفارش‌ها داغ بود. یکی تسبیحی از تربت می‌خواست، دیگری انگشتری با نگین دُرّ نجف. مادرم می‌گفت: «یک تکه پارچه‌ی سبز متبرک برایم بیاور.» و من در هیاهوی جمع‌کردن کوله‌پشتی، تمام فکرم این بود که چه سوغاتی بیاورم که بوی این

ادامه مطلب

مهناز قنبری – 2025-08-22 17:55:46

السلام علی الحسین(ع) امسال، هوای نجف انگاری بوی غزه می‌داد. بوی مقاومت. در میان انبوه زائران، پایم بر روی زمین داغ عراق که راه می‌رفتم، تصویر کودکانی را می‌دیدم که در زیر آسمان محاصره شده غزه، به استقبال مرگ می‌دوند. ناگهان چشمم به پیرمردی افتاد که کنار خیابان ایستاده بود

ادامه مطلب

مهناز قنبری – 2025-08-22 18:00:49

السلام علی الحسین(ع) امسال، هوای نجف انگاری بوی غزه می‌داد. بوی مقاومت. در میان انبوه زائران، پایم بر روی زمین داغ عراق که راه می‌رفتم، تصویر کودکانی را می‌دیدم که در زیر آسمان محاصره شده غزه، به استقبال مرگ می‌دوند. ناگهان چشمم به پیرمردی افتاد که کنار خیابان ایستاده بود

ادامه مطلب

فاطمه منصوری – 2025-08-22 20:54:55

چشم‌های بارانی از دلی که همیشه دنده‌لج داشت روایتی از خاطره اولین دیدار و آخرین اشک یک نوجوان زائر اولی زیر قبه حسین (ع)” یکی بود یکی نبود، غیراز من و خانم مربی کسی نبود یک شب جمعه تابستانی بود که بالاخره، بعد از آن همه راه و سختی، پاهای

ادامه مطلب

درسا آقایی – 2025-08-22 20:57:57

شب جمعه بود و آسمان کربلا، مثل همیشه، سخاوتمندانه ستاره‌هایش را به تماشا گذاشته بود. نسیمی خنک، از حوالی فرات می‌آمد و بوی سیب می‌آورد… یا شاید هم بوی بهشت. صدای دعای کمیل، آرامش را در جان‌ها می‌ریخت و من، در میان جمعیت عاشق، حس می‌کردم که نه فقط روی

ادامه مطلب

فاطمه صادقی – 2025-08-22 21:05:48

من یک نوجوان زائر اولی‌ام نه از آن‌هایی که سال‌هاست در مسیر عشق قدم زده‌اند، من از آن جامانده‌هایی‌ام که هر سال، با اشک چشم، دوستانم را بدرقه می‌کردم و خودم پشت درهای حسرت می‌ماندم تا اینکه آن اعتکاف آمد در مسجدی ساده، سفره‌ای پهن شد به نام حضرت رقیه

ادامه مطلب

علی اکبر ناصری – 2025-08-12 07:53:06

انگار چیزی کم داشتم. نه از جنس دنیا، نه از مال و مقام… دلم یک سفر می‌خواست، سفری که مقصدش دل باشد، نه شهر… و اربعین، همان نجوای آرامی بود که مرا خواند… آرام و بی‌صدا، ولی پرشکوه و سوزناک. نمی‌دانم چه شد، فقط دلم گرفت و دیدم پایم افتاده

ادامه مطلب

جواد شریف زاده – 2025-08-12 09:13:32

بسمه تعالی در روزهایی که پس از پیاده روی مسیر نجف به کربلا در کربلای معلی به سر می بردیم و در مواکب عراقی ساکن شده بودیم؛ روزی با یکی از دوستان عراقی ام آقای لطیف با کنیه ابو الرسول درباره جنگ اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی صحبت کردم.

ادامه مطلب

زهرا قاسمی نیما – 2025-08-18 08:04:29

کادو تولد چشمانم را به زور فشار میدم، شاید خوابم ببرد ولی سروصدا نمی‌گذارد، صدای همهمه زائران و مداحی و رفت و آمد حتی بر گرمای ۶۰ درجه موکب، غلبه کرده است. شب گذشته شیفت من بود که بیدار بمانم و صیانت کنم از اموال مردم، که مباد ناغافل از

ادامه مطلب

زهرا قاسمی نیما – 2025-08-18 08:05:13

یا منان موکب حُسنیه روبه‌روی دوربین می‌ایستم، میکروفون یقه‌ایم را در جایش محکم‌تر می‌کنم و دستی به روسری و چادرم می‌کشم. اینجا طریق نجف به کربلا، عمود اول و شروع قیام بزرگ اربعین حسینی است… چند کودک که در یک کالسکه بزرگ نشسته‌اند برایم دست تکان می‌دهند؛ می‌خندم. پلاتویم خراب

ادامه مطلب

زهرا قاسمی نیما – 2025-08-18 08:05:45

یا منان کادو تولد چشمانم را به زور فشار میدم، شاید خوابم ببرد ولی سروصدا نمی‌گذارد، صدای همهمه زائران و مداحی و رفت و آمد حتی بر گرمای ۶۰ درجه موکب، غلبه کرده است. شب گذشته شیفت من بود که بیدار بمانم و صیانت کنم از اموال مردم، که مباد

ادامه مطلب

زهرا قاسمی نیما – 2025-08-18 08:11:32

یا سبحان منه جا مانده مرحله آخر ثبت‌نام سامانه‌ی سَماحش انجام می‌شود. از روی صفحه، عکسش را می‌گیرم تا اطلاعاتش ذخیره شود. دوباره مضطربانه می‌پرسد: «زهراجان! مامان، مطمئنی ثبت‌نامم انجام شده؟ دیگه نرَم کافی‌نت؟ حاج‌معصومه می‌گفت تا کافی‌نت نری نمی‌شه ثبت‌نام کرد.» سرم را بالا می‌گیرم و به دخترکم که

ادامه مطلب

مائده قربانپور – 2025-08-19 06:18:12

چشم روشنی برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا همگی تصمیم‌گرفتیم از هر ۱۰ عمود اول مشایه مون،یعنی ‌۱۴۰ عمود رو هدیه به یکی از ۱۴ معصوم کنیم، به نیت سلامتی امام‌زمان عج و سلامتی رهبرمان. نیمه های شب بود… دخترا خسته ی راه … دقایقی نشستن… تا نفسی تازه کنند… پیرمردی

ادامه مطلب

مائده قربانپور – 2025-08-19 06:19:13

برمشامم میرسد هرلحظه بوی کربلا همگی تصمیم‌گرفتیم از هر ۱۰ عمود اول مشایه مون،یعنی ‌۱۴۰ عمود رو هدیه به یکی از ۱۴ معصوم کنیم، به نیت سلامتی امام‌زمان عج و سلامتی رهبرمان. نیمه های شب بود… دخترا خسته ی راه … دقایقی نشستن… تا نفسی تازه کنند… پیرمردی به لهجه

ادامه مطلب

فاطمه سادات میرزائی – 2025-08-19 06:30:47

خاطره، سبزی پاک کردن زائر اولی ها با زنان عراقی گالیکش گلستان عمود ۲۰۲، کوچه پس‌کوچه‌ها… بوی خاک نم‌خورده می‌پیچید لابه لای عطر چای عراقی و صدای همهمه زائرها. این روزها، خانه به خانه، موکب شده بود و قلب به قلب، حرم. ما هم چند تا دختر دبیرستانی، که پارسال

ادامه مطلب

فاطمه سادات میرزائی – 2025-08-19 06:31:38

 سبزی پاک کردن زائر اولی ها با زنان عراقی عمود ۲۰۲، کوچه پس‌کوچه‌ها… بوی خاک نم‌خورده می‌پیچید لابه لای عطر چای عراقی و صدای همهمه زائرها. این روزها، خانه به خانه، موکب شده بود و قلب به قلب، حرم. ما هم چند تا دختر دبیرستانی، که پارسال برای اولین بار

ادامه مطلب

زهرا جمشیدی – 2025-08-19 06:36:27

سوغات من، یک جفت دست کوچک بود خرم‌آباد- همیشه از سفر چیزی برای یادگاری به سوغات می‌آورند اما سوغات سفر اربعین را نه در بازارها که باید در قلب جاده پیدا کرد و خاطره من نیز در لمس یک جفت دست کوچک بود که تمام فلسفه این راهپیمایی عظیم، در

ادامه مطلب

الهه سادات حسینی پور – 2025-08-19 06:42:14

خاطره نگهداری نوزاد عراقی توسط زائر اولی 15ساله یادمه یک بار، یکی از دخترای زیارت اولی گروه ما به اسم “الهه” – که تا حالا پاش به این سرزمین مقدّس نرسیده بود و هر لحظه‌اش براش شبیه معجزه بود – وسط سبزی پاک کردن، یهو بغض کرد. آروم گفت: “باورم

ادامه مطلب

الهه سادات حسینی پور – 2025-08-19 06:42:45

خاطره نگهداری نوزاد عراقی توسط زائر اولی 15ساله یادمه یک بار، یکی از دخترای زیارت اولی گروه ما به اسم “الهه” – که تا حالا پاش به این سرزمین مقدّس نرسیده بود و هر لحظه‌اش براش شبیه معجزه بود – وسط سبزی پاک کردن، یهو بغض کرد. آروم گفت: “باورم

ادامه مطلب

فاطمه شهریاری – 2025-08-20 17:05:23

با نهفتن آرزویی در دل و قابی در ذهن به مرور روزهای زندگی می پردازم و ارزویی که نمی دانم چرا در زمان زدودن پرده دین از دیده همگان لحظه ای از خاطرم محو نمی شود.در بحبوحه دلگیری از آدم ها از زندگی و از هر آنچه که حتما پروردگارم

ادامه مطلب

زهرا باقریان – 2025-08-20 20:36:07

بخش خاطره مثل هر سال به باب الحوائج آقا ابالفضل العباس متوسل شده بودم برای کربلای اربعینم…امسال یکم شرایط فرق میکرد و میدونستم به خاطر اتفاقات اخیر کشور راضی کردن مامان بابا نسبت به سالهای پیش یکم سخت تر شده…شنیده بودم دانشگاه مون هرساله تو طریق موکب داره و دانشجوهای

ادامه مطلب

زهرا باقریان – 2025-08-20 20:38:31

خاطره با کلی فراز و نشیب و دعا و نذر و نیاز بالاخره توفیق حاصل شد تا به عنوان خادم امدادی در کنار کاروان دانش آموزی مجموعه فرهنگی مشکات الحسین سفر الی الله رو برای بار سوم تجربه کنم.اینکه داشتم تحت عنوان خادم میرفتم هم خوشحالم کرده بود هم مسئولیتم

ادامه مطلب

حسنا رضاییـے پور – 2025-08-20 20:41:39

خاطره همراه کاروان بنات الزهرا در مسیر بودیم. در مسیری که هیچ وقت فکرش را نمی‌کردم به این زودی و در سنین نوجوانی نصیبم شود. مسیری که شاید روزی حضرت زینب (س)، بر روی خاک های سوزانش قدم نهاده باشد ، تا با دلی پر از اندوهِ یک فِراقِ تلخ

ادامه مطلب

فاطمه سادات میرزایی – 2025-08-20 20:43:52

#خاطره خادمیاری در هیاهوی صبحگاهی موکب، جایی که عطر چای تازه دم و نان گرم در هم می‌آمیخت، جنب و جوشی دلنشین برپا بود. خادمان عراقی، با آن دستان پرمهر، بی‌وقفه مشغول بودند؛ پتوها تا می‌شدند، متکاها روی هم چیده می‌شدند. آنها که خود را وقف خدمت به زائران حسین

ادامه مطلب

علی اصغر عباس ابادی – 2025-08-21 05:48:49

بر ای من همیشه سوغات اربعین چیزی دیگری بوده وهست از زمانی که کلاس هشتم بودم همراه پدرم ومادرم سفر اربعین حالا دیگه این سفر اگر نروم می میرم امسال با آن که اطرافیانم می گفتند گرم است مریض می شوی تو نمی خواد بروی بگذار سال های بعد که

ادامه مطلب

سمیرا ونائی – 2025-08-19 06:43:42

باسمه تعالی از اربعین که برگشتم، هیچ‌کس باور نکرد سوغاتم چیه. نه مهری آوردم، نه خاکی، نه تسبیحی که عطر حرم بده. گفتن: «یه چیزی نشونمون بده، یه نشونه از اونجا…» و من فقط لبخند زدم. چی می‌تونستم بگم؟ بگم دست‌هام پره… ولی چیزی نیست که توی چشم بیاد؟ راستش…

ادامه مطلب

کمیل کارگر – 2025-08-20 11:50:21

﷽ نماز در موکب‌ها؛ لحظه‌ای کوتاه برای آرامش روح در میان شلوغی سفر راه شلوغ بود؛ صداهای مختلف در هم می‌آمیخت: نوحه‌ها، سلام‌ها، زمزمه‌ی زائران و همهمه‌ی موکب‌ها. بوی چای داغ و غذای نذری در هوا پیچیده بود. خستگی در پاهایم نشسته بود، اما دل همچنان پر می‌کشید به سوی

ادامه مطلب

بهزاد باقری – 2025-08-19 06:53:19

پای که نای حرکت نداشت… تمام وجودم را شور و شعف گرفته بود، آواز چکاوک ها طرب انگیزناک ترین خاطرات آن روزم بود، مگر چه شده که اینچنین سر از پا نمیشناسی. حکم کردن زیارت اربعین. بی حساب و کتاب شده نه دیناری می طلبد نه دلاری، پاسپورت و ویزا

ادامه مطلب

محمد رحیم پور – 2025-08-20 06:51:25

 راهی تا آسمان مقدمه «إنی لا أری الموت إلاّ سعادة، و لا الحیاة مع الظالمین إلاّ برما.» (امام حسین علیه‌السلام) باز هم جاده‌ای که از خاک می‌گذرد و به افلاک می‌رسد، باز هم آسمانی که آغوشش را برای دل‌های عاشق گشوده، و باز هم ندایی از عمق جان که می‌گوید:

ادامه مطلب

محمد رحیم پور – 2025-08-20 06:55:35

بسم الله الرحمن الرحیم  راهی تا آسمان  سفرنامه اربعینی محمد رحیم پور مقدمه «إنی لا أری الموت إلاّ سعادة، و لا الحیاة مع الظالمین إلاّ برما.» (امام حسین علیه‌السلام) باز هم جاده‌ای که از خاک می‌گذرد و به افلاک می‌رسد، باز هم آسمانی که آغوشش را برای دل‌های عاشق گشوده،

ادامه مطلب

حسین تفتحی – 2025-08-20 07:41:02

بسم رب الحسین«ع» سوغات اربعین پنج روز بود می گذشت و من هنوز نمی دانستم سوغاتی چی بگیرم، شاید کمی عجول بودم. دوست داشتم خاص و منحصر به فرد باشد، دقیقا مثل خودش. فردای آن روز، از بوشهر با کاروان عازم شدم، به مرز شلمچه که رسیدیم، از اتوبوس پیاده

ادامه مطلب

فرزاد باعزت – 2025-08-19 07:29:23

بنام خدا: یه روزی یه ساعتی مثل همین روزها و ساعتها و شبها نشسته بودم تو خونه و دراز کشیده بودم و داشتم با گوشیم تو اتاقم که چه عرض کنم اتاق خونه اجاره ای مون ، که سالهاست آرزوی یه اتاق مستقل برای خودم داشتم ، داشتم با گوشیم

ادامه مطلب

فهیمه حدیدی – 2025-08-18 18:19:59

به نام مهربان ترین « شور …» اربعین برای من با دلشوره آغاز می شود، دلشوره¬ای که نمکش را از روضه¬های محرم می¬گیرد. از روزهای برپایی هیئت، از بعدازظهرهای خیابان طالقانی و بالا و پایین کردن کتیبه و پرچم¬های مشکی برای ساختن زیباترین قاب محرمی که از دست مان برمی¬آید

ادامه مطلب

معصومه تهمتنی امیرسالاری – 2025-08-18 18:21:47

سوغات اربعین معصومه تهمتنی امیرسالاری • خاطره نگاری راز دبه های زیر تخت : ناگهان صدای کودکانه اش تمام اتاق را پر کرد : ((اصلا به تو چه، به تو چه، به تو چه؟؟؟)) کارد به استخوانش رسیده بود، تمام هفته را با مادر چانه میزد که (( بگذار به

ادامه مطلب

حسنا منصوری – 2025-08-13 21:43:46

بسم الله الرحمن الرحیم خاطره سن و سالی از پدر و مادرم گذشته، گرد یک عمر نوکری اباعبدالله روی چهره‌های آسمانی‌شان نشسته است؛ گام‌هایشان دیگر رمق سابق قدم زدن در مشایه را ندارد؛ کوله‌هایشان را به دوش می‌کشم و منتظر ماشینی می‌ایستم که مارا از نجف، خانه پدری‌مان، به نینوا

ادامه مطلب

سیدعلی مستجاب الدعواتی2

روایت اربعین پیاده‌روی اربعین، فراتر از هر توصیف و کلمه، تجربه‌ای ورای زمان و مکان است. این نه صرفاً یک پیاده‌روی، بلکه سفری روحانی به ژرفای وجود، دریایی مواج از ارادت و اقیانوسی بی‌کران از عشق است که هر سال میلیون‌ها قلب مشتاق را از چهار گوشه‌ی جهان به سوی

ادامه مطلب

عباس عباسخان – 2025-08-16 09:08:02

به نام خدا روزی که به همراه تعدادی از هم دانشگاهی هایمان قصد سفر به کربلا در اربعین کردیم شاید باورمان نمی شد در طی سه روز همه چیز درست شود و ناگاه ما هم زائر کوی امام حسین علیه السلام شویم. اما ما هم در کنار خیل مشتاقان زیارت

ادامه مطلب

علی تابع – 2025-08-16 14:50:54

بسم الله الرحمن الرحیم علی تابع ( مفتخر به زائر الحسین )   نقلی کوچک از مکتب بزرگ اربعین   ✍️ اربعین ، در معنای ظاهری و ترجمه ساده به معنای چهل یا چهلم است اما اگر مفهوم را بخواهی درک کنی ؛ از ” الف ” آن امر به

ادامه مطلب

عارفه حیدریان منش – 2025-08-17 12:52:59

دل نوشته: راه بی پایان عارفه حیدریان منش استان لرستان، شهرستان ناحیه دو خرم آباد امسال نیز دل در گروی راه نجف تا کربلا داشتیم… همه‌چیز آماده بود: گذرنامه، دینار، بیعانه سرکاروان… و شوقی بی‌پایان برای قدم‌زدن در مسیر عاشقی. اما تقدیر، داستانی دیگر برایمان نوشت. ناگهان مادرم دچار تشنج

ادامه مطلب

علی سهرابی – 2025-08-17 22:57:34

سفرنامه اربعین ۱۴۰۴ من علی سهرابی خبرنگار عکاس و مستند ساز بعد از ۱۳ سال از سفر اول با کاروان به کربلا امسال برای اولین بار در پیاده روی اربعین روز پنجشنبه ۱۶ مردادماه عازم سفر به کشور عراق‌ شدم. یک هفته قبل از سفر همه چیز را اماده کرده

ادامه مطلب

مجتبی اسدزاده – 2025-08-17 19:36:26

بسمه تعالی بخش: تجربه و خاطره‌نگاری دومین حضور من در اربعین اربعین حسینی، بزرگ‌ترین اجتماع انسانی و مذهبی جهان، هر سال میلیون‌ها عاشق اهل بیت(ع) را به سمت کربلای معلی می‌کشاند. امسال دومین سال حضورم در اربعین بود و با اشتیاق فراوان آماده سفر شدم، اما دیسک کمر مانع پیاده‌روی

ادامه مطلب

افسانه سعادتی – 2025-08-17 04:30:20

خاطره‌ای از قلب مسیر اربعین   اولین باری که تصمیم گرفتم در پیاده‌روی اربعین شرکت کنم، نمی‌دانستم چه در انتظارم است. فقط شنیده بودم که این مسیر، چیزی فراتر از یک سفر است. کوله‌ام را بستم، با چند بطری آب، کمی نان و یک جفت کفش که فکر می‌کردم برای

ادامه مطلب

رویا یوسفی وزیر – 2025-08-17 07:45:03

دل‌نوشته: سوغات بی قاب از مسیر عشق اربعین که برگشتم، مادرم پیراهنم را بویید. گفت: «بوی خاک می‌ده… بوی غربت، بوی حرم» لباس‌هایم را شستم، کفش‌هایم را کنار گذاشتم، ولی آن بو نرفت. انگار چیزی درونم جا مانده بود. نه، بهتر بگویم چیزی درونم تازه شده بود. همه پرسیدند: سوغات

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهدی نانکی

  لیوان شربت آبلیمو که خالی شده بود را که در کیسه زباله‌ی مشکی کنار مشایه انداختم، نگاهم به‌شان افتاد. مردی جوان روی ولیچر، با شالی به رنگ پرچم فلسطین بر گردن. حدودا سی ساله، با ریشی آنکادر شده، صورت سبزه، چشمان گود رفته و زخمی کنار لب. پشت سرش

ادامه مطلب

سوغات اربعین پوریا اسکندر زاده

  زیر لوای حسین(ع) اربعین پارسال بود. همه به بهانۀ مرگ مهسا امینی به خیابانها ریخته بودند و حجاب از سر برداشته بودند. من هم همراه آنها در تجمع شرکت کرده بودم. پری لیدر ما بود و اصرار داشت روسری ام را بردارم. وقتی مخالفت مرا دید، گفت: ـ تو

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهدی نانکلی

  لیوان شربت آبلیمو که خالی شده بود را که در کیسه زباله‌ی مشکی کنار مشایه انداختم، نگاهم به‌شان افتاد. مردی جوان روی ولیچر، با شالی به رنگ پرچم فلسطین بر گردن. حدودا سی ساله، با ریشی آنکادر شده، صورت سبزه، چشمان گود رفته و زخمی کنار لب. پشت سرش

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

«در نظربازی ما بیخبران حیرانند» تقدیم به روان پاک علیرضا فلاحی    «ناجی مالکی» از دوستان خونگرم و مهربان نواز اهوازی، شده بود واسطه آشنایی ما با خانواده «ابو علی» ، «ابوجابر» و برادرانش که در شهر نجف زندگی می­کردند. درست بعد از فوت نابهنگام علیرضا ،برای اینکه من و

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

پا در رکاب شانس آورده ام که  نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد خستگی نمی شناسد؛ یکریز راه می رود؛ انگار از قافله عقب مانده باشد، تا الفِ استراحت از دهان وامانده بیرون می آید، زبان در دهان می گرداند و سینه صاف

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهردادبرون

بسم الله الرحمن الرحیم موضوع:اولین چای روضه Topic: The first tea of ​​Ramadan نویسنده مهردادبرون نویسنده42ساله دارای لیسانس فناوری اطلاعات ازدانشگاه جامع لوله سازی اهواز   بانام ویادخدا یادش بخیر اولین روضه ای که ما درآن که آغاز شروع دوره شرکت مادرروضه شد یادمه درمحله قدیمیان چندتابچه که هیچ سرازروضه

ادامه مطلب

سوغات اربعین علی تابع

                                   سفری به دیار بهشت      سفر اربعین ، توفیقی است که عنایت و لطف ارباب را همراه خود دارد. در بیست و هفتمین روز از مرداد ماه ۱۴۰۳ ، توفیق سفر نصیب من و تعدادی از دوستان شد. نیت سفر را در سر داشتم اما توفیق حاصل نمی

ادامه مطلب

سوغات اربعین علی تابع

بسم الله الرحمن الرحیم سفر اربعین ، مثل تمامی سفر ها نیاز به مقدمات و لوازم سفر دارد اما یک تفاوت اساسی با تمامی سفر ها دارد و آن این است که: نیاز به مجوز و کسب اجازه دارد. اجازه و مجوز خروج از کشور؟ نه این ها معمول یک

ادامه مطلب

سوغات اربعین هما‌ایران‌پور

بوی نو اربعین امسال رنگ و بوی دیگری دارد. بوی فلسطین می‌دهد. اکثر مردها و زن‌ها چفیه و پرچم فلسطین روی سر و دورگردن دارند. پشت گوشی‌ها برچسب‌های مقاومت است. خیلی از موکب‌ها غذای نمادین مقبوله یا همان قابلمه وارونه را تبلیغ می‌کنند. روحانیون سنی فلسطینی در مسیر پیاده رویه

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهردادبرون

بسم الله الرحمن الرحیم موضوع:اولین چای روضه Topic: The first tea of ​​Ramadan نویسنده مهردادبرون بانام ویادخدا یادش بخیر اولین روضه ای که ما درآن که آغاز شروع دوره شرکت مادرروضه شد یادمه درمحله قدیمیان چندتابچه که هیچ سرازروضه وتکیه نداشتیم باهمکاری هم ومشورت بابزرگان همسایه اولین بساط تکیه راعلم

ادامه مطلب

سوغات اربعین زهرا مظفری‌فرد

به نام خدا   کوله‌بار دلتنگی بر دوش جاماندگان اربعین حسینی   نامش را «پیاده‌روی جاماندگان» گذاشته‌اند؛ نامی که وقتی بر زبان جاری می‌شود، بغضی در گلوی عشاق‌الحسین می‌کارد. جاماندگانی که دل‌هایشان 40 روز در تب و تاب حسین(ع) سوخته‌؛ اما زمانه آنها را از دیدار معشوق بازداشته است. کاروان

ادامه مطلب

سوغات اربعین دنیا اسکندرزاده

جامانده خیلی سال است که شرکت در پیاده روی جاماندگان اربعین را نوبتی کرده ایم. آخر باید همیشه یک نفر پیش پدر بماند. امسال قرعۀ رفتن به نام مادر افتاده و ماندن به نام من. مادر به پیاده روی جاماندگان اربعین رفته و من کنار پدر مانده ام. صدای طبل

ادامه مطلب

سوغات اربعین دنیا اسکندرزاده

به عشق حسین(علیه السلام) اربعین بود و همه جا پر از دسته های عزاداری و ایستگاه های صلواتی و موکب های پذیرایی. هر کس مشغول به کاری بود و سعی می کرد برای بهتر برگزار شدن مراسم اربعین سرور و سالار شهیدان کمکی بکنه. من هم دلم می خواست یه

ادامه مطلب