تماس با ما
در صورت بروز هرگونه سوال یا مشکل میتوانید با ما در ارتباط باشید
بسم الله الرحمن الرحیم
روایتی از حُرّ و پشیمانی
سراینده اثر : فاطمه زینلی
دانشجو کارشناسی آموزگاری
از دانشگاه شهید باهنر فرهنگیان تهران
《قصه آب و ادب 》
■
سر صف
یا که به تفریح کلاسی
ته آن راهروی دنج دبستان
یا به خلوتگه مور
ز میان° برگ عرق کرده افرا
که به ترس است از هوچی باد
به تماشا
رخ زخمیِ تنی ملتهبِ تب
که به زحمت
خش° خِشَک
ضجّه زده
کرده عَلم جاروی جادو
زده آهنگ غریبی
ز غم یار ُ دلاشوبه ُ تبدار ُ
شده ملتمسِ اهل سَما
که شَفَقَّت بدهندش ز سَخا ُ
شِفا بهر شِفا
●
ناگه آن سار درختی
که به مستی و جوانی
همه شوریده و تب دار
کرده بازیچه و ابزار
همه کِرده ی عیار
ز خوش یار ُ
به تعقیب شرربارِ
سارِ نازک° تن و عَّمار
تیغ بربسته و بیدار
چَشم مَهوش و گوهربار
زده زخم° بر دلِ بیمارِ
همان خسروِ خَّمار
که به ایام جوانی
پرسه زن° قلدرِ آن کوچه و بازار
●
پر° قَمه ، پاشنه° دِشنه
کام و لب بر باده تشنه
قی شده حجب و حیا
تف شده دین و صفا
به مروت به وفا
ناآشنا ناآشنا ناآشنا
●
چِشم خلاص، هر طرف پِلاس
به دَدی و رفاقت با خَنّاس
و الناس و الناس و الناس ( قسم به سوره الناس)
●
پای بساط قمار
شد حق یتیم ناشناس
و گشت سر و پا یک کرباس
به زمان آن سیّاس
که برد نفت به اجلاس
کرد اقتباس° از آن عکاسِ نمک نشناس
اندکی اسکناس و گشت حکومت هراس
●
ثم کان عاقِبَه” ُ ، عجز و التماس
به داس که کند خلاص
آن خسرو آس و پاس
●
ناگه کرد احساس
تیز شد دیده و گوش حساس
خرج داد کمی وسواس
به آن هنرشناس و قدرشناس اَنفاس
همان نقّالِ وقت شناس
برد او را به زمانه ی شاه عباس
که آشنا بود به اسلام و وظیفه شناس
و عَلم کرد به اخلاص
پرچم شاه شهیرِ عربُ الناس
●
که بُدی صاحبِ طَبل و عَلم و بَیرق و مِقراض
اولیا دم به گل یاس
همان یاس
که در عجز جمل°
قهرِ به صفین ُ
به حُقد احدالناس°
میان° نَهر°
شد° اعجاز
●
چکمه بر هم بسراییده خجل، زده بر سر
بسته بربند گلاویخته گردن
لوشه لغزان ، شده الماسِ گران
روی شش تیغه به غلطان
و به تندی و کجی بر کُتِ حیران
لبِ عطشان
زده باران
خیس و نم دیده کتیبه سر ایوان
به عجل تاخته برکنده سیاهی
به کنجی قدم آهسته پی بو
بوی اسپند و گلاب و گل شب بو
●
روضه حاج رضا خلعت°
دیگ قیمه ،دیگه شُُله
زیر آن کنده هیزم
به تماشا، چای روضه
خوانده روضه
روضه ی مشک
روضه° مردی ، روضه° گریه
روضه ی مشک و سبویی که شکسته° آب نخورده روضه° عاشق، روضه ی درد
روضه با این همه احساس
شُده خسرو، حُرِّ مجلس
کرده امتحانشو، پاس
●
سارِ خسته در پی یار
پیرمردِ گَشتهِ ناچار
یاد روضه، یاد دیدار
یاد آن بیمار تَبدار
دست برده که الهی
زنِ حُرّ و نگهدار …
پویش سوغات اربعین با هدف به تصویر کشیدن راهپیمایی اربعین و نمایش اجتماع عظیم مسلمانان و خلق این رویداد جهانی در قالب های فیلم، عکاسی، کلیپ. شعر، دلنوشته و خاطره، خوشنویسی و نقاشی برگزار میگردد.
021-67641716
Culture@jdsharif.ac.ir
تهران، بلوار اکبری، کوچه شهید قاسمی، سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف