سوغات اربعین ناصر دوستی

چه رستخیز عظیمی ست این مُحرّم تو

چه محشری ست که این  اربعین ماتم تو

شدیم از سر لطفت دوباره  یک ملّت

نشسته ایم در این سایه سار پرچم تو

به جاده آمده ایم عاشقانه تا برسیم

به طوف کعبه شش گوشه و مُعظّم تو

و در رکاب تو آماده ایم جان بدهیم

پیاده ایم و همه لشکر مُصمّم تو

شدی تو مُحییِ دلمُردگان ،همه از دم

دوباره زنده شدیم از نسیم یک دم تو

به حُرمتِ حَرمت  جمله بسته ایم اِحرام

شدیم مُحرم کویت ، شدیم مَحرم تو

“وَ حَگِّ دَمعِ العَقیله وَ طَبرَهُ الاَکبر “

به اشک دیده می آییم سمت مَخیم تو

تو سربلند و سرافراز عالمی ای سرو

قلم چگونه بگوید ز  قامت خم تو!

و شرح داغ دل ما حکایت شمع است

ز بسکه سوخته ایم از شَراره غم تو

“وَ حَکِّ چِفَّ کفیلُ و جودُ وَ الرّآیه”

به گوش می رسد این نغمه دمادم تو

و ذکر نام تو آرامش است جان ها را

قسم به نام جلاله به اسم اعظم تو

و غرق زمزمه هستیم و روضه می خوانیم

شده ست ناله بلند از گلوی زمزم تو

سلام حضرت باران به تشنگان نظری

که جان گرفت بیابان به لطف یک نم تو

نشسته پای عمودیّ و روضه می خواند

شده ست ذکر لبان مُرید تو همه تو

به زخم و تاول پاهایمان در عالم نیست

که چاره ساز ضمادی به غیر مرهم تو

تعلُّقات جهان را همه رها کردیم

دمی که پای ضریحت شدیم همدم تو

وجود خاکی مان تا ابد هوایی شد

از آن دمی که نهادیم سر به مقدم تو

یکی شدیم و برادر در این حرم، وقتی

زدیم دست تمسُّک به حبل محکم تو

به هم گره زده ای تو تمام دل ها را

چه عالمی ست مگر شاه عالم عالم تو

هنوز روی گذرنامه هایمان مانده ست

که ردّ مُهر و نشان نگین خانم تو

و می شد این غزل احلی من العسل می خورد

اگر که چای عراقی به کوی خرم تو

به طبعمان شده طعمش چه “سازگار” و چه خوش

که چیده ایم رُطب ها ز” نخل میثم” تو

“بهار گُل به جراحات پیکرت پیداست

چقدر زخم بر اندام بی سرت پیداست “

#ناصر_دوستی

#اربعین

#از_زنجان

دسته بندی


11 نظر

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.