روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

فاطمه شیخ – 2025-08-31 09:38:01

یهویی دلم لرزید انگار از همون لحظه ک اسم کربلا اومد دلشوره نشست روی قلبم نه از ترس راه نه از سختی سفر فقط از ترس اینکه نکنه یوقت جا بمونم نکنه یوقت اربعین بین الحرمین نباشم
اما نه من اونقد خوشبختم بودم اربابم حسین خودش خواست خودش دعوتم کرد
منی که همه چیزم دقیقه نودی شد
پاسپورتم ،کوله بستم ،حتی جای خالی نداشتن اتوبوس
اما اون دل تنگیام،دعاهای نیمه شبم ،توسل کردم به حضرت رقیه (س)
تنها حرفی که هر روز و شب با بغض به کودک سه ساله حسین میگفتم این بود :خودت دوری و ناامیدی حس کردی خودت جاموندن درک میکنی میدونی چقدر سخته نزا واسه منم اتفاق بیوفته من صبر و دل تورو ندارم رقیه جانم
ولی همه ی اینا باهم جمع شد و اخرین لحظه صدام زد :بیاااا
حالم منم مسافرم
مسافر راهی که هرکسی ارزوشو داره مسافر جاده ای که ارامش و دلتنگی باهمن
من از اون سفر برگشتم ولی هنوز دلم باورش نمیشه

نام ونام خانوادگی:فاطمه شیخ
گلستان
:

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.