تماس با ما
در صورت بروز هرگونه سوال یا مشکل میتوانید با ما در ارتباط باشید
آنچه که اشکهایمان به جاده نوشتند”
گویی از ازل، مقدر شده بود که در این روزگار، همین دلهای ما، راهی کربلا شوند. نه پایِ ما، که قلبِ ما بود که بیتابانه کشیده میشد به سمتِ حرمِ دوست. جاده، از آنِ زمین نبود، از آنِ دلها بود؛ ریسمانی زرین که از سینهها میگذشت و هر دانهاش، نذری بود و هر گرهاش، عشقی.
در این دریایِ بیکرانِ ارادت، هر گامی که برمیداشتیم، نه بر خاک، که بر آیینهی روحمان بود. روحی که تشنهی جرعهای از همان غمی بود که روزگاری، دشتِ کربلا را سرخ فام کرد. بویِ نانِ تازه موکبها، در هم میآمیخت با عطرِ اشکی که بی اختیار از گوشهی چشم میلغزید؛ اشکِ شوق، اشکِ یاد، اشکِ شرمندگی از این همه عشق.
هر تعارفی، نه یک تعارف ساده، که سلامی بود از جنسِ “منم حسینیام”. در نگاهِ هر غریبه، آشنایِ دیرینهای را میدیدیم؛ برادری که از جنسِ همان خونِ پاکِ عاشورا بود. اینجا، تمامِ ثروتِ عالم، در لبخندی بود که از سرِ خستگی و مهربانی، بر لبِ دیگری مینشست.
این پیادهروی، قصهیِ زائر نیست؛ قصهیِ معشوق است که بندهاش را به سویِ خود میخواند. گویی تمامِ غمهایِ دنیا، چون غباری برمیخیزد و تنها، شکوهِ عشق باقی میماند. در آن شبهایِ نورانی، زیرِ آسمانِ پرستاره، زمزمهها، به اوجِ نیایش میرسید و هر دل، آینهای میشد که تصویرِ دلبر را در خود میگرفت.
رسیدن به کربلا، تنها رسیدن به یک مکان نبود؛ آغازی بود بر درکِ همان حقیقتی که تمامِ این راه را پیمودیم. حقیقتی که در سکوتِ حرم، در عظمتِ گنبد و در طنینِ یا حسین (ع)، موج میزد. این پیادهروی، زخمی بود که بر جان نشست تا از نو، زنده شویم.
570
دلنوشته – 13:
انسیه ابراهیمی از پژوهشگاه رویان
پویش سوغات اربعین با هدف به تصویر کشیدن راهپیمایی اربعین و نمایش اجتماع عظیم مسلمانان و خلق این رویداد جهانی در قالب های فیلم، عکاسی، کلیپ. شعر، دلنوشته و خاطره، خوشنویسی و نقاشی برگزار میگردد.
021-67641716
Culture@jdsharif.ac.ir
تهران، بلوار اکبری، کوچه شهید قاسمی، سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف