روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

مژگان صالحی نسب – 2025-09-27 17:34:31

به نام خدا

” سینی نذری”

حضرت عشقم سلام آقای خوب
توو شلوغی ها من کم رو ببین
دوره دور از خونت اما عاشقم
اشکمه نذریه هر سالم همین

عاشقات پای پیاده اومدن
من ولی پاهامو نذرت کردمو
گوشه ی خونه جلو تلویزیون
دسمال اشکامه دست سردمو

کاروانا رو تماشا می کنم
موکبا مشغول استقبالن و
سینی نذری به دست مردم و
محو زايرهای خوش اقبالن و

قلب من تو سینه پرپر می زنه
واسه ی اون کاروانی که یه روز
رد شد از این وادی و جا پای اون
مونده روی سینه ی دنیا هنوز

از غمش حتی خدا هم بغض کرد
خون به دل موکب به موکب سنگ خورد
کاروان عشق زخمی سوخته
میشه از داغ غمش هر سال مرد

من همین جایی که هستم عاشقم
تو دلم واست ضریحی ساختم
خشتش از عشقه قبولش می کنی؟
قبلمو توی ضریح انداختم.

مژگان صالحی نسب

دسته بندی