السلام علیک یا اباعبدالله ألسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى میقات در آسمان و میعاد، زمین هیهات از آسمان و فریاد، زمین یک سوره فرستاد به میدان اما صد آیه بهروی خاک افتاد زمین کماکان نیک میبینم کمانی پشت کین ماندهست چنانکه حرمله با تیرهایش در کمین ماندهست کماکان نیک میبینم که رویاروی هر حقی تعصبهای کورِ عدهای کوتاهبین ماندهست صدای جنگ را خوابیده در عالم مپنداری که تا دنیاست طبل جنگ در گوش زمین ماندهست که تا دنیاست، در عالم نبردی سخت تنگاتنگ میان ابنملجّم با امیرالمومنین ماندهست رفیقی جز لباسم بغضهایم را نمیفهمد خدا را شکر ما را گوشههای آستین ماندهست بخوان ای روضه خوان از راسهای روی نی هرچند تمام حرفهای کربلا روی زمین ماندهست بخوان ای روضه خوان از آن امامی که در آن میدان ندارد دستش انگشتر ولی بر ما نگین ماندهست بنازم قدرت حق را که رفته چند قرن اما همان بر خاک افتاده چنین بالانشین ماندهست بنازم قدرت حق را سواری همچنان چالاک سراسر در همه تاریخ بر بالای زین ماندهست اگرچه صدهزاران جامه به افسانه پیوستهست قبای سبز آن احیاگر معنای دین ماندهست عجب شعری که بی جبر قوافی و عروض اینک همه اندیشهام در لابهلایش تهنشین ماندهست من و این شعر نوپا را غلط بسیار هست اما شراب چندروزه در خیال اربعین ماندهست