سوغات اربعین فائزه علی بابائی

پویش ملی سوغات اربعین

فائزه علی بابائی

 

امسال میان نفس های بریده شهر کدامین غم را فریاد بزنم…

خانه دلم خرابه شده با آجرهای شکسته دلتنگی…

فراق و دوری آوار شده…

خرج می کنم دلتنگی‌هایم را، به امید دیدار کربلای تو…

دل عجیب هوای دیدارت دارد…

عجیب جاذبه قلبم به سوی توست…

و دلتنگم…

دلتنگم برای راهی که خستگی در آن معنایی ندارد‌.‌.‌.

دلتنگ سرزمینی که هزاران حرف ناگفته دارد، دلتنگ صدای کشیده شدن کفش ها بر دل جاده، دلتنگ طنینِ قدم عاشقان…

آن لحظه که دلم عجیب بی قرار توست،

می گویند که نوشته می‌شود ثواب زیارتت،

دلم قرص می‌شود که زیارتت کرده‌ام،

و تلقین می‌کنم که تو صدایم را شنیده‌ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته‌ام فرستاده‌ای.

من دلخوش همین‌ها هستم وگرنه از غم دوری‌ات…

دلم می‌سوزد به حال خودم‌‌‌‌‌‌…

دلم می‌سوزد که از نزدیک نمی‌توانم ببویمت…

عطر سیب حرمت آرزوست

 

حب الحسین یجمعنا

 

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.