سوغات اربعین جعفر کیانی

 

بسمه تعالی

 

اربعین من آمدم ازشام ویران، ای برادر من آمدم با چشم گریان، ای برادر یک اربعین دور از مزارت بوده ام من من آمدم افتان و خیزان،ای برادر برخیز که برگشته ام من از اسارت از شام غم بر گشته ام بهر زیارت رنج فراوانی کشیدم ای برادر من مجلس اغیار دیدم ای برادر زخم زبان هایی شنیدم ای برادر من از مصیباتت خمیدم ای برادر دار و ندار من همه گردیده غارت از شام غم بر گشته ام بهر زیارت در پیش من بر تو عدو با خیزران زد با چوب خود هم برلب وهم بردهان زد من مادری کردم برای کودکانت در پیش من اما عدو بر کودکان زد من حرفها دارم برایت از اسارت از شام غم برگشته ام، بهر زیارت درپیش ما رقاصه ها آواز خواندند در پیش ما آواز را با ساز خواندند چشمان ماگریان وآنان شادبودند ما را بدون دین وبی نمازخواندند برگشته ام من فاتحانه،با صلابت از شام غم بر گشته ام بهر زیارت جان اخا از داغ تو بگداختم من دیدم تو را اما تو را نشناختم من ازبهریک بوسه به رگهای بریده خود رابروی نعش توانداختم من از تازیانه مانده برجسمم جراحت از شام غم بر گشته ام بهر زیارت بر خیز و بین مانند لاله آمدم من با قد خم ، با آه و ناله آمدم من خیز و امانتهای خود راگیر از من شرمنده ام ،چون بی سه ساله آمدم من چون تو زدشمن خورده ام سنگ ملامت از شام غم برگشته ام بهر زیارت جعفر

 

 

کیانی(حضرتعبدالعظیم): #کانال #اشعار_جعفر_کیانی #کربلای_ایران #حضرت_عبدالعظیم_حسنی

 

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.