حُبُّ الحُسَینِ یَجمَعُنا
آقا جان سلام؛مولای من سلام؛
در تمنای وصالت پای سر در گِل و از دیدن حَرَمَت غافِل؛ با پای دل منزل به منزل به سمت خانه ی آمال شدم مایل .پای در جاده عاشقی میگذارم و با پای دل، پیش میروم منزل به منزل.
آه چقدر آسمان دلم بیتاب است برای دیدن مرقدت یا حسین(ع) دستهایم چقدر تشنه لمس ضریح مطهر ت هست؛ امسال هم لیاقت دیدار محقق نشد.عشق اباعبدالله الحسین(ع)پای پیاده صفا دارد.
دل میرود و به یاد مصیبت های وارد بر امام (ع) واهل بیت ضَجّه می زند. اینجا پا پیش نمی رود دل در حرکت است در کنار شط فُرات؛راستی این شط در طول تاریخ چقدر شرمسار است چون نظاره گر شهادت بهترین انسان های روی زمین است این سوی بریدن دو دست و شهادت عباس و آن سوی بستن دست و زنده به گور کردن۱۷۵ غواص.
در آن سو تَل زینبیه روایتگر حماسه بزرگ زینب (س) در این سو خواهران و مادران شهید قدم در راه حماسه و دلاوری برادران و فرزندان شهید خود میگذارند که به نام یاد امام شهیدشان سینه سپر کردند.
این مسیر امن یادگار سردار دلهاست؛یادگار شهید حاج قاسم سلیمانی و مدافعان حرم.که قول داده بودند که مسیر پیاده روی اربعین را با مژگانشان پاکسازی کنند.
سفر به کربلا و اربعین این نیست که وارد خاک عراق شده و از آنجا بگویند شما اربعینی هستید و از حال و هوایش تعریف کنیم، به نظر من، سفر در اربعین به کربلا، از وقتی شروع میشود که نیت میکنید، بسم الله بگویید و خودتان را آماده این سفر حسینی میدانید.
حضرت عشق دَر قلب خانه زد و قلب اعضا و جوارح را با خودش همراه کرد و به این گونه پیادهروی اربعین شکل گرفت. کاش من به فدای تو میشدم حسین جان. چشمانم، قلبم، دستهایم قول میدهند که عزت و شرف را از تو بیاموزند و به عزاداری تو افتخار کنند.
قلب برخیز که وقت رفتن رسیده است؛ چه دور باشی، چه نزدیک…
خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد
از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید
هر نمازی خواستم در کربلا باشم ، نشد.
✍محمّدرضا امیرخانی_مازندران_تنکابن