سوغات اربعین فاطمه شفیعی

 غزل پیراهن

نوای ِ نی
نایی ندارم نی! به جایم پایداری کن
بوی کسی می آید اینجا، بی قراری کن
پیراهنی دادند دستم، عطر پوشیده
شعری بیفشان با نوایت، غمگساری کن
تو می نوایی تا که بنویسم هوایم را
نی! خوب تر از آنچه دارم پاسداری کن
موسایی ام، از شوق دستم نور می تابد
بشکاف قلب خسته ام را نیل جاری کن
ش ّطی خبر کن تا بریزم اشک هایم را
چشمم، ولی کم سو، مسیحاگونه یاری کن
سرشانه ای از نور دستم دارم و جانم
چون آدمی سر در گریبان است کاری کن
یوسف برویان از دل پیراهنی زخمی
با توتیایی نو بیا چشم انتظاری کن
نی! می گدازم در زمان چیزی نمی گویم
جانم ترک خورده، برایم سوگواری کن

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.