سوغات اربعین محمدعلی زارع

بسم هللا الرحمن الرحیم
داستان کوتاه
بقلم محمدعلی زارع
پیراهن پدرم حسین(ع)
بعد از خطبه درخشان حضرت زینب)س( و امام سجاد)ع( لرزه عجیبی بر اندام یزید نشست گویا از آن
خطابه ها نزدیک بود که کاخ یزید به یک ویرانه مبدل شود.کاخ شام کاخی که معاویه برای پسر ناخلف
تر از خود یعنی یزید به ارث گذاشته بود کاخی که بنا نهادن آن به کوچکی سفره تهیدستان ختم شد و
ابوذر صحابه رسول خدا)ص( چه اعتراض ها و خونه دل ها که نخورد از اسالمی که مشرکان دیروز
مکه علمدار کنونی اش شده بودند.
خطبه های آتشین دختر علی)ع( پرده از ماهیت واقعی خاندان بنی امیه برداشت و خطبه پسر برادرش
علی بن حسین)ع( معروف به امام زین العابدین علیه السالم بر خطبه عمه اش زینب)س( جلوه ای زیبا و
زینتی نو بخشید.
یزید که لعنت خدا بر او و اجداد لعینش باد می خواست خود را بی گناه جلوه داده تا تمام تقصیرات را بر
گردن عبیدهللا بن زیاد انداخته و خود را از مهلکه برهاند اما موفق به تحقق این امر نشد یزید گستاخانه بر
محل نگهداری اسرای دشت نینوا وارد شد با صندوقچه ای از طال آن لحظه بود که امام را پسر عمو
خطاب کرد اما امام سجاد)ع( که از نیت پنهانی یزید باخبر بود با پاسخی بی پروایانه روی از یزید بر
می گرداند زیرا یزید که با به قتل رساندن نوه پیامبر)ص( بنیاد های سلطنتش سست شده بود سعی در
تبرئه خود داشت.
یزید دست و پایش را گم کرده بود او از امام میخواست تا هر خواسته ای که دارد بگوید تا هرچه سریعتر
برآورده کند تا شاید اندکی از نفرت عموم نسبت به یزید کاسته شود.
دست تقدیر باعث شد تا امام خواسته هایش را از یزید بخواهد.
خواسته های امام از این قرار بود.
نخست بازگرداندن سر مبارک پدرش امام حسین)ع(
سپس آزادی اسرا برای بازگشت به مدینه
و در آخر باز پس گیری پیراهن پدرش حسین بن علی)ع(
یزید با عصبانیت گفت: سر پدرت را به تو پس نمیدهم زیرا می ترسید که سر مبارک امام حسین)ع(
هنگام بازگشتن امام سجاد)ع( به کربال و دفن آن در مزار مطهر امام حسین)ع( باعث شعله ور تر شدن
خشم و جریحه دار شدن احساسات مردم شود برای همین با تقاضای اول مخالفت کرد و دو تقاضای دیگر
را پذیرفت.
پس از مدتی پیراهن امام حسین)ع( را آوردند ماموران گفتند: به دستور امیر یزید فردا میتوانید دمشق را
به مقصد شام ترک کنید علی ای پسر حسین بیا این نیز پیراهن پدرت حسین که علیه امیر ما خروج کرد
و عاقبت به سزای عملش رسید گویا دینار های شامی یزید چنان مزدورانش را کور و کر کرده بود که
از خطابه های آن دو بزرگوار بهره ای نبرده و نور هدایتی به دلهایشان ننشسته بود.
امام زین العابدین)ع( پیراهن را در دست گرفت آن را استشمام کرد و سپس شروع به گریستن کرد و
سپس خطاب به خاندان رسول خدا)ص( فرمود:
ای اهل بیت من و ای اهل بیت رسول خاتم)ص( بیاید همه از برکت وجود این پیراهن بهره مند شویم در
آن لحظه گویا نه پیراهن حسین)ع( که گویی کساء یمانی را داشتم می دیدم پیراهن موالیم حسین)ع( دست
کمی از کسای یمانی پیامبر)ص( نداشت.
امام با سوز و گداز و با در دست داشتن پیراهن فرمودند:
پیراهن پدرم حسین)ع( از بهشت نازل شده پیراهنی که به برکت آن خداوند توبه آدم ابوالبشر را پذیرفت
خداوند به واسطه این پیراهن ابراهیم خلیل را از زبانه های آتش نمرود بیرون کشید و چشمان نابینای
یعقوب از فراق یوسف را شفا بخشید و یونس را از تاریکی های ظلمات بیرون کشید این پیراهن را
مادربزرگم فاطمه دخت رسول خدا)س( به عمه ام زینب)س( سپرد آه ای کوفیان شما با طمع ورزیدن به
غنایم به این پیراهن نیز رحم نکردید این همان پیراهنی است که محرم الحرام از عرش به اهتزاز در می
آید و مهدی ما در حالی که آن را به تن دارد برای انتقام از ظالمین و تحقق عدالت علوی ظهور خواهد
کرد.
در این حال بود که زینب)س( فرمود: عمه جان بی قراری نکن فردای قیامت با همین پیراهن خونی
برادرم حسین)ع( سر پل صراط راه را بر قاتالنش می بندم و بر خدا شکوه می برم که برادرم حسین)ع(
را به کدامین گناه کشتند؟!
اللهم عجل لولیک الفرج
پایان

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.