اثر برای پویش سوغات اربعین
۱.
بوسه بر آستان تو
خیمه می زند باران
می بوسد پیکر پاکت را ذرات آفتاب
در انتهای افق محشری است
سری بریده
پیکری زخمی
خون از انگشتان
از دستهای بریده ات همچنان
قطره
قطره
می بارد روی زمین کربلا
عاشقانه جان به جان آفرین
تقدیم می کنند جانشان را عاشقانت
از نقطه ای دورتر از بارگاهتان
سلام می دهم به زخمهایتان
۲.
کلام عشق بر لب دارند زائران تان
بهشت را به تصویر
کشیده اند پای بهار را تا حریمتان
سخاوت معنای دیگر
خواهد یافت معنای گمشده اش را معرفت
از عمق دریایی پهناور
تشنگی خواهد بخشید اشکهایش را
به دستهایی بریده
راستی انگشتت
انگشترت
پیراهنت
چقدر باید تکه تکه
جمع نمی شوند زخمهایت
۳.
پیادگان عشق
قدم در راه
دل در کربلا
دارند ذکر تو را
لب به لب
تکرار می کنند از حنجره ای زخمی
عمود چندم بود که باهم گریستیم
به یاد قهرمان کربلا
پرستار زخمهای از یاد رفته
کجای قصه غصه هایت را پرواز داده ای
که هر چه می گردم جز اشک
چیزی برای بخشش ندارم
کاظم رستمی
از شهر زنجان