روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

پگاه دالوند – 2025-08-25 10:11:10

روایت یک دهه عاشقی: خاکِ لرستان بر آستانِ خورشید کربلا

آسمان کربلا هنوز سرمه‌ی شب بر چشم داشت که زمزمه‌ای غریب در میان انبوه زائران پیچید، زمزمه‌ای از جنس کوه‌های زاگرس با لهجه‌ای اصیل و دردی کهن، اینجا در قلب بین‌الحرمین، جایی که هر گوشه‌اش روایتی از عشق و عطش دارد داستانی دیگر در حال نگاشته شدن بود، داستان دهمین سال عاشقی هیئت قمر بنی هاشم (ع) لرستان.

شب اربعین در گوشه‌ای از این شهر مقدس، آتشی برافروخته شده بود و حوضچه‌هایی از گِل همچون آغوشی باز درا انتظار عزادارانی بودند که آمده بودند تا عمیق‌ترین و صادقانه‌ترین سوگ خود را به نمایش بگذارند. این گِل، خاک معمولی نبود عصاره‌ی غیرت و ارادت مردمی بود که قرن‌هاست ماتم حسین (ع) را با خاک سرزمینشان آمیخته‌اند خاکی که با گلاب اشک و زمزمه‌ی «یا حسین» متبرک شده بود.
اینجا، هیئت قمر بنی هاشم (ع)، سفیر فرهنگی دیار لرستان برای دهمین سال متوالی پرچم آیین باستانی «گل‌مالی» را در کربلا برافراشته بود.
ده سال پیمان، ده سال وفاداری این عدد خود به تنهایی گویای استقامت و عشقی بی‌پایان است اما شکوه این هیئت فراتر از این‌هاست آن‌ها اولین هیئت از استان لرستان و پنجمین هیئت در سراسر ایران هستند که توانسته‌اند مجوز رسمی ورود به حرمین شریفین را برای ده سال دریافت کنند؛ مجوزی که نه با نامه و درخواست که با اشک و اخلاص و اثبات یک دهه عزاداری خالصانه به دست آمده است.
با غروب آفتاب مراسم آغاز شد مردان، پیر و جوان با شانه‌های ستبر و چشمانی بارانی، لباس‌های سیاه را از تن به در کرده و جامه‌ای از خاک و ماتم بر تن کردند، یکی‌یکی در حوضچه‌های گل فرو می‌رفتند و سر تا پای وجودشان را به این نشانه‌ی عزا می‌آراستند این گل، نماد خاکی شدن در راه معشوق بود، نماد آن لحظه‌ای که زینب کبری (س) بر پیکر برادر، خاک مصیبت بر سر ریخت هر مشت گلی که بر سر و شانه می‌نشست فریادی خاموش از عمق تاریخ بود: «ای اهل عالم، ما در عزای حسینمان، خاک‌نشین شده‌ایم.»

صدای مویه‌های لُری، با آن سوز و گداز منحصربه‌فردش، در فضا طنین‌انداز شد نوای «مویه» که با هق‌هق سینه‌زنان در هم می‌آمیخت، هر دلی را به لرزه درمی‌آورد این فقط یک عزاداری نبود؛ یک اجرای هنرمندانه از عمیق‌ترین احساسات بشری بود. چهره‌های گل‌آلود که تنها برق اشک در چشمانشان پیدا بود، تصویری آخرالزمانی و در عین حال آسمانی ساخته بود.

کاروانِ خاک‌نشینان به راه افتاد صفوف منظم مردان گل‌مالی‌شده، همچون سپاهی از اندوه، آرام و باوقار به سمت حرم حضرت عباس (ع) حرکت کردند آن‌ها در میان سیل خروشان زائران از ملیت‌های مختلف، چون نگینی غریب اما درخشان، خودنمایی می‌کردند نگاه‌های متعجب و تحسین‌آمیز دیگر زائران، با دوربین‌هایی که این صحنه‌ی بی‌بدیل را ثبت می‌کردند، گواهی بر اصالت و قدرت این آیین بود.

ورودشان به صحن علمدار کربلا، اوج این حماسه بود. آن قامت‌های گل‌اندود، در برابر گنبد طلایی و پرچم سرخ ساقی عطشان، به خاک افتادند گویی خاک لرستان آمده بود تا بر خاک کربلا بوسه زند و عرض ارادت کند. فریادهای «یا ابوالفضل» و «یا قمر بنی هاشم» با گویش لری، فضایی را ساخت که زمان و مکان در آن متوقف شده بود.

این هیئت، تنها یک گروه عزادار نبود؛ بلکه راوی یک فرهنگ غنی و یک عشق ریشه‌دار بود آن‌ها ثابت کردند که ارادت به سالار شهیدان، به زبان و مرز محدود نیست اما هر قومی می‌تواند با اصیل‌ترین نمادهای فرهنگی خود این عشق را فریاد بزند.
آیین گل‌مالی در کربلا پیوند میان سنت، تاریخ، غیرت و ایمان بود؛ پیوندی که پس از ده سال اکنون به درختی تنومند و ریشه‌دار در خاک مقدس کربلا تبدیل شده است.
و اینک، در دهمین سال این عَلَم همچنان پابرجاست؛ به همت مردانی که نه تنها جسم که روحشان را با خاک کربلا آمیخته‌اند و با هر اربعین، این پیام را به جهان مخابره می‌کنند که عشق حسین (ع)، آتشی است که در قلب زاگرس‌نشینان تا ابد شعله‌ور خواهد ماند.

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.