عطر سیب
این جاده می برد جریانی عجیب را
دلدادگان ساحت عشقی نجیب را
اینجا شلمچه نیست که مرز اجابت است
یکسال نذر و گریه و امن یجیب را
این قطره های از پی دریا روان شده
حتما شنیده اند صدای حبیب را
جغرافیای کل جهانند و می برند
پای پیاده بیرق و پرچم، صلیب را
در عاشقی گذشت زمان را ندیده ای
ساعت، دقیقه، ثانیه ای عنقریب را
از هر عمود می گذری تا عمود بعد
حس می کنی که می شنوی عطر سیب را
مژگان دستوری شیراز دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور واحد شیراز