باز هم جاده و دل سوی حرم میخواهد
کاروانیست که از خون علم میخواهد
هر که افتاد به این راه، به جا ماندنی است
دل اگر با تو نباشد، به غم میخواهد
کربلا، مقصد عاشق، حرم خون خداست
هر دلی با تو اگر هست، قدم میخواهد
دستها خالی و دلها همه پُر از عطشاند
یا اباعبدالله! از تو کرم میخواهد
پای زائر به ره عشق، به خون میشکفد
این سفر، معجزهای بیعدد میخواهد
یاد زینب که در این دشت، صبورانه نشست
هر نگاهش جگر آتشزدهام میخواهد
اربعین آمد و با اشک، به صحرا زد دل
هر که با توست، فقط بوی حرم میخواهد
از نجف تا به کربلا همه عاشق جاری است
هر قدم سوی تو بودن، حَشَرَم میخواهد
خون تو ماند به تاریخ، چراغی جاوید
هر که دید آینهٔ عشق، قسم میخواهد
اربعین است
و جادهها پر از صدای گامهاییست
که هر کدام
به وسعت یک تاریخ
روایت عطش میکنند
اربعین است
و کربلا هنوز بوی خون میدهد
بوی خیمههای سوخته
بوی دختری که صبرش
از دیوارهای شام هم بلندتر بود
این جاده
راهیست که با اشک آغاز میشود
و با نام تو به پایان میرسد
ای پسر فاطمه
ای تشنهترین روایت عالم
اربعین است
و ما
هرچند از تو دور
دلهایمان را پیاده روانه کردهایم
تا در ازدحام زائران
ناممان گم نشود
ای حسین
تو چراغی هستی
که خاموشی نمیپذیرد؛
هر قطره خونی که در کربلا ریختی
تا ابد
چراغ راه آزادی شد