روضه ی مادر
نام حسین بردم و یک اربعین گریست
صد آسمان به خاطر اهل زمین گریست
با گریه پا به روضه ی مادر گذاشتم
یک سینه درد در غم ام البنین گریست
مادر سلام آمده ام سرسلامتی
بر گونههام ابر عزا این چنین گریست
در آسمان تیره ی من چل شبانه روز
خورشید روی نیزه در اوج یقین گریست
آه از نماز ظهر دهم بر شما چه رفت
که هر اذان صدای مکبر حزین گریست
حالا چهل پرنده پس از تو پریده اند
بعد از تو داغ ماند و چهل اربعین گریست
لیلا جعفری قهفرخی
استان چهارمحال و بختیاری فرخشهر
……………
یک چله درد
یک چله درد آمد و یک اربعین گذشت
با داغ تو چه بر سر اهل یقین گذشت
درد هزار ساله ی تو گر گرفت و باز
از ذهن خیمه خاطره ای سهمگین گذشت
دل کنده است از دل شش ماههاش رباب
گفتی چگونه میگذرد این چنین گذشت
باران نبار سایه نیاور ببین که او
از خیر آب و سایه در این سرزمین گذشت
در قتلگاه واقعه درد فراتری
بر خاندان حضرت ام البنین گذشت
بغض تپیده در بن نای زمان نبار
با گریه از غم تو نباید چنین گذشت
لیلا جعفری قهفرخی متولد ۶۴
استان چهارمحال و بختیاری فرخشهر
……………
شعر کودک
شب بود و تیرگی
در دشت کربلا
خم گشت پشت ماه
از نیمه شد دوتا
قلب سپید ماه
با دست شب شکست
آن شب که آسمان
در خون خود نشست
در سوگ آفتاب
هر چه ستاره سوخت
آتش گرفت شعر
صد سوگواره سوخت…
لیلا جعفری قهفرخی
____________________________________
روی دوش باد
پرچمی سیاه
شالی از عزا
حلقه دور ماه
رود نوحه خوان
چشمه بیقرار
چکه چکه ریخت
اشک آبشار
در دل درخت
غم جوانه زد
آتش از دل
گل زبانه زد
دشت خانه ی
اشک و ماتم است
غم گرفته ایم
چون محرم است
لیلا جعفری قهفرخی
_________________________________
هیات گرفته اند
در باغ غنچه ها
زنجیر می زنند
در باد شاخه ها
در دست هر درخت
یک پرچم سیاه
گنجشک می کشد
بر روی شاخه آه
این باغ تکیه ی
گلهای مریم است
باران گرفته باز
ماه محرم است
لیلا جعفری قهفرخی
___________________________