روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

فتانه ازانی – 2025-08-17 08:26:49

سوغات جامانده‌ها

من هنوز جاده نجف تا کربلا را با پا نرفته‌ام،
اما با هر آهی که از سینه بیرون می‌کشم، یک قدم نزدیک‌تر می‌شوم.

جاده اربعین برای من نه خاک دارد، نه خستگی، نه کفش‌های پاره…
جاده من از اشک ساخته شده، از بغض‌هایی که پشت لبخند پنهان کرده‌ام،
از دلتنگی‌هایی که هر سال، همین روزها، در جانم زنده‌تر می‌شود.

می‌گویند سوغات اربعین، تربت است و تسبیح و پرچم…
اما سهم من از این سفر، همیشه یک مشت اشک خاموش بوده،
و دلی که هزار بار در خیال، از بین‌الحرمین گذشته است.

من جامانده‌ام…
اما جامانده‌ای که هر سال، در خواب‌هایش، کنار مواکب می‌نشیند،
جرعه‌ای آب می‌گیرد، “لبیک یا حسین” می‌گوید،
و دوباره در دلش عهد می‌بندد:
اگر پاهایم نتوانند، دلم تا کربلا خواهد رفت.

برای زائران، کربلا مقصد است،
اما برای من، خودِ دلتنگی زیارت شده…
هر بار که بغضم می‌شکند، گویی دستی بر شانه‌ام می‌گذارد و می‌گوید:
تو هم زائر حسینی، حتی اگر در خیال.”
سوغات اربعین من، تسبیحی از دانه‌های اشک است،
که هر شب در دل می‌چینم، و آرام می‌گویم:
السلام علیک یا اباعبدالله…
شاید روزی…
شاید سالی…
و شاید هیچ‌وقت…
اما من مطمئنم، دلی که هر لحظه به کربلا سلام می‌دهد،
هیچ‌گاه بی‌جواب نمی‌ماند.

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.