تن پوش آسمان
زمین با آسمان دیدم سخن گفت
زگلگون گشتن یک پیرُهن گفت
گویند چون خدا توبۀ آدم پذیرفت ، برایش از بهشت پیراهنی فرستاد که نشانه و میراث نسل هایِ برگزیده او باشد ، چنانکه وقتی حضرت ابرهیم را در آتش انداختند ، شرار سوزان آن را از او دفع نمود و آتش را بر حضرت ، گلستان ساخت .این پیراهن همچنین زمانی دیگر به دست حضرت یعقوب ، حرز بازوی دردانه اش یوسف گردید و وقتی برادران او را در چاه اندختند وجامه اش را برای فریب پدر با خود بردند ، تن پوش او گردید و چون حضرت یوسف از خطر چاه و بیابان رست و به عزّت رسید سال ها بعد ، آن را به مژده نزد پدر فرستاد و چشمان نابینای حضرت یعقوب به یُمن آن بینا شد .
این روند بعدها نیز ادامه یافت و پیراهن ، از پیامبری به پیامبر دیگر منتقل گردید تا به حضرت محمد (ص) رسید . آن حضرت جامه را در جنگ احد بر تن نمود و پس از آن نیز آن را نزد خود نگاه داشت و پیش از وفاتش به حضرت فاطمه سپرد . حضرت فاطمه هم سه روز قبل از رحلت ، آن را به حضرت زینب داد تا در روز عاشورا یعنی زمانی که بنا بود حق و باطل مقابل هم قرار گیرند ، زینت بخش قامت حقیقت یعنی امام حسین (ع) باشد ، و این گونه بود که جامه پس از سیری طولانی ، به مقصدی والا رسید و چنان ارزشی یافت که آن را نشان عزّت و پرچم سربلندی همیشگی آزادگان جهان می شناسند .
دشمنان چون خون پاکش ریختند
جامه اش با رنگ گل آمیختند
زین سبب خیل ملایک بهر قدر
جامه را بربام عرش آویختند
فاطمه عبودی زاده از اهواز