فاطمه سادات تهامی زرندی – 2025-08-16 21:11:39

نام من فاطمه است؛ و این چند خط دلنوشته، سوغاتی است از دلم برای اربعین🖤!..

اربعین برای من فقط یک سفر نیست؛ یک راه است، راهی که هر بار دلم را به نجف و کربلا پیوند میدهد. سوغات این راه برای من چیزی فراتر از تسبیح و تربت و چفیه است؛ سوغاتش آرامشیست که در هیچ جای دنیا پیدا نمیکنم. وقتی در مسیر پیادهروی قدم برمیداری و صدای لبیک یا حسین از هر طرف بلند میشود، انگار تمام خستگیهای دنیا را پشت سر میگذاری.
یادم هست در یکی از موکبها، پیرمردی با دستانی لرزان برایم چای ریخت. آن لحظه، چای برایم طعم دیگری داشت؛ مزهی محبت، اخلاص و خلوصی که هیچ قیمتی ندارد. با خودم گفتم شاید همین لبخند پیرمرد، همان سوغات واقعی اربعین باشد.
اربعین به من یاد داد که در سختترین مسیرها، دستهای مهربان غریبهها تکیهگاه تو میشوند. یاد داد که عشق حسین(ع) مرز و ملیت نمیشناسد. حالا هر وقت دلم میگیرد، چشمهایم را میبندم و

خودم را در جادهی بینالحرمین تصور میکنم؛ جایی که قلبم آرام میشود.
سوغات اربعین برای من، قلبی است نرمتر، نگاهی است عمیقتر و دلی است عاشقتر. این بزرگترین هدیهایست که از آن سفر با خود آوردهام؛ هدیهای که هرگز تمام نمیشود.

دل نوشته ای از : “فاطمه سادات تهامی زرندی”