روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

فاطمه زهرا گرایلی – 2025-08-31 09:20:02

نمیدانم از کجا شروع شد
از کجا عاشقت شدم و تمام ارزوهایم
در یک رویا خلاصه شد
رویایی به اسم کربلا
به اسم عشق به حسین
فقط میدانم من تورا از
مادرت خواستم از خانم فاطمه زهرا
از رقیه سه ساله ای که تورا
بی نهایت دوست داشت
من فقط میدانم
یک سال یه عشق اربعین
اشک ریختم و گریه کردم
تنها ارزویم این بود که
پیاده راهی کربلا شوم
نمیدانم چگونه دل بستم
چگونه عاشق شدم
حتا نمیدانم چگونه راهی شدم
اما وقتی به خودم آمدم
در بین الحرمین نشسته بودم
و ضریح تو روبرویم بود
بچه ها با چشم هایی خیس
از اشک به تو خیره بودند
و من غرق بودم در فکر و خیال تو
با چشم هایی که خیس از
اشک بود، به تو نگاه میکردم
نشستن در بین الحرمین
یکی از رویا های من بود
چه سعادتی داشتیم که
شب جمعه در حرمت بودیم
از تو خواستم سال بعد
بتوانم در حرمت نفس بکشم
و در اغوشت اشک بریزم
وقتی برگشتم همه میپرسیدند
سخت نبود؟ و تنها جوابی که میدادم
این بود که سختی در راه حسین معنایی ندارد
کسی که عشق کربلا در دل داشته باشد هرگز خسته نمیشود
هیچکس از حسرتی که در دل من بود خبر نداشت، هیچکس نمیدانست چقدر حسرت کربلای تو را میکشم
حالا که به کربلا امدم باز هم حسرت میکشم، باز هم تو را ارزو میکنم، باز هم تو را میخواهم
از وقتی برگشتم ارزو میکنم که سال بعد هم در حرم تو باشم و برای تو اشک بریزم
من بعد از هر حال بدی به تو پناه می اورم و میدانم که تو مرا در اغوشت جای میدهی
#عزیز_عراقی_من🥲
نام و نام خانوادگی: فاطمه زهرا گرایلی
گلستان

دسته بندی