دست به قلم میبرم و اربعین ات نقش میزنم کاروان عشق را با خون نقش میزنم چله نشین غم ات میشوم حسین با زینب قدم به قدم حسین می شوم یاد می کنم تشنگی و غم و غربتت با طعنه هایی که زینب در شام کشید همدل و همراز میشوم. یاد میکنم آن ۳ ساله غریب خرابه را که در غم رفتنت یتیم شد را یاد میکنم یاد میکنم قل و زنجیر و طعنه را طناب و اسارت ضربه را یاد میکنم خطبه غرا زینب را خیزران کوفتن بر لب شاه عراق را یاد میکنم بدن بی سر را تن جدا از سر را یاد میکنم گریه های مادر را یاد میکنم همیشه غربت را یاد میکنم زینب قبل و بعد را نشناخته شدن برادر توسط خواهر را یاد میکنم طفل ۶ ماه را گهواره واب فرات دیر رسیده را را یاد می کنم عباس دلاور را یاد بردا می کنم عبداله را یاد میکنم ام کلثوم رباب را یاد میکنم صدای بنی مادر را
بخشی از کتاب یتیم خرابه شام….اثر فاطمه رضوانی جلال