بسمه تعالی
آیین های اربعینی
پیاده روی جاماندگان اربعین؛ تجلی بارز« کُلُّ أرضٍ کَربَلا»
اربعین فرصت نابی است برای کربلا نرفته ها که با پای دل به زیارت قبر ابا عبدالله الحسین(ع) و حضرت بوالفضل(ع) بروند به برکت عشق حسینی جاماندگان اربعین که قدم در حریم … می گذارند و روضه ها و نذری ها، شانه های شهر عجب بوی کربلا می دهد.
به دیوار مسجد محله تکیه زده است و ذل زده به بنرهای نصب شدهی خیر مقدم. : «مریم خانم، حاج سکینه و دخترانش، امروز غروب از کربلا برمیگردند. باید بساط منقلِ اسپند را آماده کنم و حواسم باشد گوسفند را تشنه جلوی پایشان قربانی نکند و من دوباره از کاروان حسین (ع) جاماندهام!» میگویم: «از اینجا تا بین الحرمین به حساب مسافت دل، راهی نیست؛ کافی است با کاروان جاماندگان اربعین هم قدم شوی و از حرم زید ابن علی(ع) تا حرم شاهزاده عبدالله، «یا حسین» گویان زائرش شوی.» آهی از ته دل میکشد و میرود. فهمیدم همه جاماندهها مثل هماند؛ بغضی در گلویشان گیر کرده است و دلشان میخواهد حالشان به حال زائران کربلا گره بخورد و در بین الحرمین «سعی» صفا و مروه کنند و در اطراف ششگوشهترین حرم طواف عشق کنند.
از جایم بلند میشوم و خودم را به او که همه اهل محل «دا لیلی» صدایش می زنند، میرسانم. به پهنای صورت اشک میریزد. در افکارم غوطه ور میشوم که چطور آرامش کنم! میگویم: راستی می دانی روضه طاهره خانم به رسم هر سال شروع شده است و تا روز اربعین ادامه دارد؟ سری به نشانه تایید تکان میدهد و با انگشتان دست اشکش را پاک میکند.
میگویم: خورشت قیمه ختم روضه طاهرخانم عجب عطر و طمعی دارد! اصلا با همهی خورشت قیمههایی که خورده ام، فرق دارد. لبخندی گوشه لبش مینشیند و میگوید: سفره ختم صلواتش که وسط هال پهن میکند و خانمها پنج تا پنج تا تسبیح بر میدارند و به نیابت پنج تن اهل بیت(ع) و برای برآورده شدن حاجاتشان، دانه های تسبیح را از لای انگشتانشان می چرخانند و ذکر صلوات را زمزمه میکنند چرا نمیگویی؟!
می گویم: «هرجا که بساط روضه فراهم باشد همانجا کربلاست»
از دا لیلی، خدا حافظی میکنم. خودم را به موکبِ سر خیابان، میرسانم و در میان انبوهی از زائران اباعبدالله (ع) عشق مینوشم! مداح، لری میخواند:
اربـعیـن بـیـا د ﻣه ﻣیـرم ﺣرم ﻳـار…بـوسـه بـزنم ﻗبـر ﻛر ﺣیـدر ﻛرار
یـا ﺣسـیـن ﻣظلوم ﻋشـق ﺷـیـعیـونی… تو ﻣـونس ﻗلب زار بـی ﻛسـونی
د ﻋشـقت اومـامه ﻣه ﺗا ﻛربـلا وا ﭘـا…..هـم ﻧـاله بـووم وا ﺣضرت زیـنب ﻛبـری
اربـعیـن بـیـا د ﻣه ﻣیـرم ﺣرم ﻳـار ….بـوسـه بـزنم ﻗبـر ﻛر ﺣیـدر ﻛرار
هـر ﺳـال انـتظار ﺣرم ﺗونه دارم…و ﭘـا ﺷـیش ﮔوشـه ﻳ ضریح ﺗو بـنـالم
وا اشـک ﭼشـم ﻳـاری بـیـم ﺣضرت زهـرا …. بـووم ﻣه ﻳـا ﻣهـدی آقا آجرک الله
اربـیـعیـن بـیـا د ﻣه ﻣیـرم ﺣرم ﻳـار….بـوسـه بـزنم ﻗبـر ﻛر ﺣیـدر ﻛرار
بـووم و ابـوالفضل ﻋلمـدار رشـیـدت…. شـرمـنـدم ﻧـکو ﺗونه ﻋزیـزت
هـرکه ﺣاجتی داره ری و ﺗو ﻣیـاره… د ﭘـیـر ﺟوو اسـمـت زیـر ﻟو ﻣیـاره
اربـعیـن بـیـا د ﻣه ﻣیـرم ﺣرم ﻳـار….بـوسـه بـزنم ﻗبـر ﻛر ﺣیـدر ﻛرار
یـا ﺣسـیـن ﻣظلوم ﻋشـق ﺷـیـعیـونی…تو ﻣـونس ﻗلب زار بـی ﻛسـونی
د ﻋشـقت اومـامه ﻣه ﺗا ﻛربـلا…. وا ﭘـاهـم ﻧـاله بـووم وا ﺣضرت زیـنب ﻛبـری
اربـعیـن بـیـا د ﻣه ﻣیـرم ﺣرم ﻳـار…..بـوسـه بـزنم ﻗبـر ﻛر ﺣیـدر ﻛرار
طنین حزنانگیز این نوحه لًری، دل هر آدمی را راهی کربلا میکند. آنقدر در دل خود سوز و گریه دارد که نگو!
مهمانان موکب پس از پذیرایی و دقایقی سینه زنی با حالی وصف ناشدنی بدرقه میشوند و دل من پشت سرشان کاسه آبی میشود که پشت قدمهایشان میریزد.
پایان
نگارنده: عصمت دهقانی
استان لرستان
شهرستان خرم آباد