روز و
ساعت مانده تا اختتامیه پویش
انّا علی العهد

سید امید حسینی – 2025-08-09 08:35:30

از آسمان باران عشق می‌بارد؛
قطره‌های پابرهنه، دست به دست هم داده، چشمه‌ی محبت ساخته، راهی دریا شده‌اند
به راستی کیست این اقیانوسِ محبت
این بی‌کرانِ عشق
دریایی که آغوش گشوده به پذیرایی از قطره‌های ناچیز
کاسه های صبر لبریز؛
تشنه‌دریایی که طالب عطش است؛
دارم قطره‌های تکیده از تشنگی را می‌بینم
که چهل روز است برای رسیدن به آب، چه بی‌تاب و بی‌قرار دست و پا می‌زنند تا از برهوتِ سیرابی به دریای عطش برسند؛
دریای عطش… فرزندِ مادرِ آب؛
یک‌باره صدایی بی‌رمق اما خوش لحن، گوشم را پر کرد، تنم را لرزاند، جهانم را در خود غرق ساخت؛
قاف تا قاف جهان را بی‌تاب کرد
به قول محتشم
“وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد”

صدا از حنجره‌ای زخمی می‌رسید:

عرب‌ها! جگرم از تشنگی می‌سوزد!

“یک‌بار صدا زد جگرم می‌سوزد
یک عمر برای جگرش سوخته‌ایم”

مادر فلک ندیده! گوش زمان نشنیده!
سیرابی چنین تشنه!
تشنه‌ای چنین سیراب!

“ظاهرا از تشنگی بی‌تاب بود
باطنا سرچشمه‌ی هر آب بود”

بپذیر! این پابرهنه‌ها را، این تشنگان عطش را، بپذیر!
این کام‌ها را دو قطره عطش مهمان کن…

 

سید امید حسینی

همدان

دسته بندی


2 نظر

ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.