چه سخت است دل کندن از خاک کربلا…
چه دشوار است پشت سر گذاشتن آن همه عشق،
وقتی پای تو در ره مانده، اما دل هنوز آنجاست.
ای که نشستهای اینسوی مرزها،
اما تمام وجودت فریاد میزند: یا حسین
اشکهایت، قطراتی از فراق اند…
دلت پرندهای است اسیر، که هر لحظه به آسمان کربلا پر میکشد.
میگویند: اربعین گذشت…
اما تو میدانی اربعین هرگز تمام نمیشود،
چون عشق به حسین (ع)، فصل ندارد،
زمان نمیشناسد، مرز نمیداند.
شاید پای تو اینجا باشد،
اما روحت هر سال در آن کاروان میدود،
همقدم با زائران، بر خاک مقدس نفس می کشد
و در هیاهوی نوای *”لبیک یا حسین”* گم میشود.
ای جاماندهی باارزش!
نگران نباش…
حسین (ع) میداند که دلهای ما گاهی زودتر از پاهایمان به کربلا میرسد.
و شاید همین اشتیاق سوخته
بلندترین پیادهروی عاشقان باشد…
کربلا باقیست، حتی برای آنان که تنها با دل میآیند…
سوگند میرزایی
کرمانشاه…