روز و
ساعت مانده تا اربعین حسینی
انّا علی العهد

خدیجه حق نظری – 2025-08-29 17:16:29

 

دلنوشته جاماندگان اربعین

 

هر سال که موسم اربعین فرا می‌رسد، دلم پر از حسرت و دلتنگی می‌شود. دلم می‌خواهد پا به پای هزاران عاشق قدم بردارم در آن مسیر نورانی و پرشور، اما افسوس که باز هم جامانده‌ام. جامانده از آن شور بی‌نظیر، جامانده از آن جمعیت خسته اما عاشق، جامانده از بوی خاک پاک کربلا و نوای پر سوز دعاها و نوحه‌ها.

 

هر شب خواب می‌بینم که به سوی کربلا می‌روم، اما وقتی چشم باز می‌کنم، خود را در همان جایگاه گذشته می‌یابم، در حسرتی عمیق که گویی دلی بزرگ را در سینه‌ام فشرده است. بغضی سخت و سنگین، که هر دم فزونی می‌یابد و نفس کشیدن را دشوار می‌کند. هر بار که تصاویر زائران را می‌بینم، دلم بیشتر می‌شکند؛ چرا که من در آن میان نیستم، و سهمی از آن عشق آسمانی ندارم.

 

جاماندگان اربعین قصه‌ای تلخ دارند، قصه‌ای پر از اشک و دلتنگی که فقط خودشان می‌دانند. ما هرگز طعم حضور در میان هزاران زائر را نچشیده‌ایم، هرگز هوای ملکوتی کربلا را استشمام نکرده‌ایم، و هرگز مهمان‌نوازی بی‌کران مردمان مهربان عراق را ندیده‌ایم. تنها شاهدانی دوریم که با چشم‌های اشکبار، از دور نظاره‌گر آن شور و شعور هستیم.

 

هر بار که با خود عهد می‌کنم که سال آینده خواهم رفت، موانع و مشکلاتی سد راهم قرار می‌گیرد که نمی‌گذارد به آن آرزو برسم. اما عشق به امام حسین (ع) در دل من زنده و پویاست، حتی اگر جسمم نتواند به سوی کربلا حرکت کند. جاماندگی دردی است همیشگی، زخمی است که تنها حضور در آن مسیر عشق می‌تواند آن را التیام بخشد.

 

تا آن روز که بتوانم در میان عاشقان قرار گیرم، دل خود را به دعا و اشک زنده نگاه خواهم داشت. به امید روزی که هیچ جاماندگی باقی نماند و همه ما بتوانیم دست در دست هم، پای پیاده به زیارت مشرف شویم و بغض‌های درونمان را بشکنیم.

 

تا آن زمان، من جامانده‌ام، اما عاشق‌تر از هر کسی، چرا که دل من همیشه آنجاست، کنار امام حسین (ع) و میان زائرانی که دلشان لبریز از عشق و ایمان است. و همین عشق، تنها امید من برای فرداست.

 

اما این جاماندگی، فراتر از یک حسرت ساده است. گویی قلبی است که در میان هزاران ضربان، به ضربانی متفاوت می‌تپد؛ تپشی که آرامش نمی‌پذیرد مگر آنکه در کنار حرم قرار گیرد و از نغمه‌های زیارت و ندای «یا حسین» جان تازه گیرد. این درد هر سال در وجود جاماندگان عمیق‌تر می‌شود و یادآور می‌شود که چقدر عشق به امام، ناتمام و در حسرت مانده است.

 

در لحظاتی که مسیر کربلا پر از قدم‌های عاشقان می‌شود، من در تنهایی خود، در خیابان‌های شهر یا در کنار خانواده، هر بار با خود می‌اندیشم که چه اندازه فراق می‌تواند دل را سخت آزرده کند. به راستی که هیچ چیز جای حضور در آن جمع پرشور را نمی‌گیرد. هیچ تصویر یا کلامی نمی‌تواند جای آن فضای معنوی را پر کند که فقط با حضور فیزیکی امکان‌پذیر است.

 

و باز هم، هر سال با خود عهد می‌بندم که اگر فرصتی دست داد، باید بروم. اما به هر دلیلی، مشکلات زندگی، شرایط اقتصادی، مسئولیت‌ها و محدودیت‌های مختلف، سد راه این سفر شده‌اند. این موانع، بار سنگینی بر دوش دل جامانده‌هاست و گاهی ناامیدی را به همراه می‌آورد. اما نمی‌توانم و نمی‌خواهم ایمان به این عشق را از دست دهم. زیرا می‌دانم که این عشق تنها چراغ راه من است و می‌تواند مرا در سخت‌ترین لحظات، امیدوار نگه دارد.

 

جاماندگان اربعین، هر کدام قصه‌ای دارند؛ قصه‌هایی که در نگاه اول شاید ساده به نظر برسند، اما در باطن، سرشار از اندوه و التماس به درگاه خداوند هستند. آن‌ها در دل خود هزاران بار زیارت کرده‌اند، دعا خوانده‌اند، اشک ریخته‌اند و به امید دیدار دوباره نشسته‌اند. شاید جسمشان از حضور در کربلا محروم مانده، اما روحشان همیشه در آنجا حاضر است.

 

مردم عراق، با مهمان‌نوازی بی‌نظیرشان، هر سال پذیرای زائران هستند. آنها نه تنها میزبانانی مهربان، بلکه همراهانی صمیمی و خالص‌اند که جان خود را برای زائران می‌گذارند. این محبت و صمیمیت، یکی از دلایلی است که هر جامانده‌ای آرزو دارد که بتواند روزی پا به پای آنها در مسیر اربعین حرکت کند و از این دریای محبت بهره‌مند شود.

 

به راستی که هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند وصف کند آن حس عمیق و معنوی که زائران در کنار بارگاه امام حسین (ع) تجربه می‌کنند. ولی من، جامانده، هر سال این حس را در دعاهایم جستجو می‌کنم و با اشک‌های خود، به دل‌های دیگر زائران می‌پیوندم.

شاید من نتوانم امسال پا به پای هزاران عاشق به کربلا بروم، اما دل من همیشه آنجاست؛ در میان آن جمعیت پرشور، در کنار مردمان مهربان عراق، در سایه حضرت اباعبدالله الحسین (ع). این عشق، زنده‌ترین چراغی است که در دل من روشن است و من را به فردایی روشن و دیدار دوباره امیدوار نگه می‌دارد.

 

پس به همین دلیل است که هر سال، در روز اربعین، وقتی جمعیت به سمت کربلا حرکت می‌کنند، من در دورترین نقطه از آنجا، ولی نزدیک‌ترین نقطه به قلب امام حسین (ع) می‌ایستم و با تمام وجود، برای زیارت همه زائران دعا می‌کنم، تا همگان در سلامت و آرامش این سفر را طی کنند و من نیز سال آینده جزئی از آن جمع بزرگ و عاشق باشم.

 

دسته بندی


ارسال نظر

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.