نسیم حرم
بوی بهشت میوزد از ره کربلای تو
جان به فدای حرم و تربت جان فزای تو
خورشید شرم میکند پیش ضریح نور تو
ماه و ستاره محو شد در ره روشنای تو
در دل هر مسافری، شوق حرم شکفته شد
این همه شور عاشقی هدیه آشنای تو
راه نجف به کربلا پر ز صفای زائران
موج قدم روانه شد تا برسد سرای تو
بهر تو خون میچکد دیده عاشقان تو
لرزه به هر دلی فِتد از عطش و بلای تو
دریای اشک زائران مواج شد چون علقمه
میچکد از نگاهشان در غم و در عزای تو
از نجف و کاظمین تا ره بین الحرمین
عطر بهشت میوزد در ره باصفای تو
چهل غروب بگذرد ، دل به عزای عشق تو
همره جابر آمدم تا برسم به خاک کربلای تو
هر قدمی به یاد تو ذکر لبم حسین شد
شوق وصال میکِشد ، خسته به کربلای تو
امید دارد این دلم، وارث حق میرسد
منتقم خون خدا ،مهدی دلربای تو
دست طلب گشوده ایم بر در رحمت خدا
گره گشای خلق است دستِ گره گشای تو
نغمه دل شکستگان در حرمت به التماس
بیا به سوی عاشقان ، به برکت دعای تو
وادی عشق
هرگام در این سفر به عشق معنا دارد
این خاک رهت بوسه فراوان دارد
ایرانی و سوری و عراقی، همه
در این سفرت شور فراوان دارد
این شور زجان است وغوغای جهان است
حر سیرتی و وصال امکان دارد
هر پرچم سبز، آیهای از عهد الهیست
این عهد به خون شهدا عنوان دارد
در جادهها صدای جابر پیچید
انگار پیام از لب جانان دارد
در هر قدمی به یاد تو زائری
با اشک به تو سلامی مهمان دارد
در تربت پاک تو بانگ میخیزد
این وادی عشق، نقل غریبان دارد
حسین حر