سوغات اربعین
اربعین آمد وباز پای دل را فرش راه میکنم و پیاده میروم برای پیوستن به قافلهای که بوی بهشت میدهد و نام حسین (ع) بر لب دارد.
در این مسیر، نه خستگی معنا دارد و نه سختی.
پیاده میروم تا باهر قدم، پیام عشق و وفاداریام را به ساحت مقدس سالار شهیدان حسین (ع) برسانم.
اربعین، میعادگاه عاشقان است.
پیاده میروم تا در سیل خروشان ارادتمندان شما، خود را پیدا کنم و معنای حقیقی زندگی را بجویم
اربعین آمد و من با قدمهایم در خیال خود همسفر اسرای کربلا میشوم تا در ظهر عاشورا نظاره گر آن ماتم عظمی باشم
من در مسیر مشایه با فرات سخنها و
با خورشید، سوز دلها دارم . با نینوا گلایه ها میگویم و با صبح عاشورا مویه ها میکنم و با ماه دلگویه ها …
پیاده میروم اما روحم در تسخیر بدنم نیست و همچون کبوتری ناآرام به پرواز در می آید و میرسد به عاشورا به میعادگاه عشق و ایثار ……
شب عاشوراست
مکن ای صبح طلوع
نینوا، صحرایی به وسعت اقیانوس غم ، امشب عجیب بوی ماتم می دهد.
بوی درد، بوی خون ،بوی فراق و وداع .
ماه، اما رخ نقره فامش را پشت نقاب شرم پنهان کرده و شوق تماشا ندارد.
امشب بر گستره ی سوزناک نینوا، سکوتی سهمگین، خیمه زده! سکوتی پر از فریادهای غم زده ،فریادهای ناگفته ی لبهایی که العطش میگفتند و دلهایی مضطرب و ملتهب.
گویی از دل خار و خاشاک صحرا هم نوایی حزن انگیز به گوش می رسید
مکن ای صبح طلوع
صبح فردا، خورشید عالمتاب، باز برخواهد آمد اما نه برای تاباندن نور، بلکه با سینه ای سوخته و گداخته تا شاهدی باشد برای پر غصه ترین قصه ی عالم …
“حسین” (ع) سرو آزاده ی باغ آزادگی و یقین ،اینک یکه و تنها، نوای “هل من ناصر ینصرنی “سر می دهد.
یاران وفادارش که پروانه وار گرد شمع وجودش حلقه زده بودند اینک نزد پروردگار خویش حاضرند و ناظر .
این صحرای خشک و تشنه هرگز از خون آزادگان سیراب نشد …..
هنوز نوای حسین در گوش زمان میپیچد
و ناله های العطش کودکان بر دل تاریخ تا ابدالدهر خواهد ماند .
مکن ای صبح طلوع
اما با همه تلخی ها ، دنیا نظاره گر بود تا غم انگیزترین حادثه ی عالم امکان به وقوع بپیوندد.
حماسه ای که درس آزادگی ، ایثار و ایستادگی به همه ی ذرات عالمِ وجود داد.
باشد که این ماتم عظیم، چراغی باشد برای رستگاری …
و برای ما عاشقان ثارالله
زیر خیمه ی برافراشته ی حسین ، بهشتی ست که دلهامان در مداری واحد به دور خورشید حق می گردند تا همیشه .
عاشورا نقطه آغاز چشمه ی خونی ست که از خاک جوشید و تا اوج عدالت، اعتلا یافت.
گویی هر ذره از خاک کربلا گویا شد و زمزمه ی حق طلبی را در گوش باد صبا نجوا کرد .
واقعه ی عاشورا ، آیه ای ست از کتاب مقاومت ، نغمه ای جاویدان از اینکه امید داشته باشیم به روزی که منجی بیاید تا همه ی ظلم های تاریخ را در سپیده دم روشن عدل در هم بشکند .
اما هنوز صدای حزن می آید
مکن ای صبح طلوع
صدایی که مادام از هر ذره عالم به گوش آزادگان جهان میرسد از واقعه ای که بر تارک زمان می درخشد
و این نوا تا رستاخیز بشریت جاودانه است
عاشورا تنها یک واقعه نیست
یک روز حزن انگیز نیست
یک تاریخ نیست
تنها حکایت ظالم و مظلوم نیست
عاشورا فرهنگی ست جاری در رگهای بشر
و خواهد ماند و همچون نوری راه حق و حق طلبی رو روشن میکند
و شهادت…..
پایان آلاله ها نیست بلکه آغاز راهی ست پر از امید و حماسه
ای کشتی نجات، در طوفانهای زندگی، دست نیاز به سوی شما دراز میکنیم و با قاطعیت فریاد میزنیم: أنا علی العهد پیمان ما با خون شما، ازلی و ابدی است.
و تا ظهور مهدی موعود (عج)، پرچم شما را برافراشته نگه خواهیم داشت.
آمین یا رب العالمین
نویسنده: ایلیا عبدل نژاد
متولد ۸۹
استان البرز
دبیرستان استعدادهای درخشان شهید سلطانی ۲