خاطره

سوغات اربعین پوریا اسکندر زاده

  زیر لوای حسین(ع) اربعین پارسال بود. همه به بهانۀ مرگ مهسا امینی به خیابانها ریخته بودند و حجاب از سر برداشته بودند. من هم همراه آنها در تجمع شرکت کرده بودم. پری لیدر ما بود و اصرار داشت روسری ام را بردارم. وقتی مخالفت مرا دید، گفت: ـ تو

ادامه مطلب

سوغات اربعین پوریا اسکندر زاده

خاطره « جادۀ آب و عطش » دکترها آقا بزرگ را جواب کرده بودند. ما حرفی به او نزده بودم تا روحیه اش را از دست ندهد اما آقا بزرگ خودش فهمید پیمانۀ عمرش لبریز شده و بعد از اینکه تکلیف مال و اموالش را مشخص کرد، به عنوان آخرین

ادامه مطلب

سوغات اربعین پوریا اسکندر زاده

  دیوانگی اربعین پارسال، با اینکه اصلاً قصدش نبود اما آقا مرا برای اربعین طلبید. با بچه های دانشکده همراه شدم و پای در رکاب مولا،عازم کربلا شدیم. اوایل خوب بود و کم و بیش با خستگی مدارا می کردم اما از روز سوم و چهارم، پیاده رفتن در آن

ادامه مطلب

سوغات اربعین ساجده تقی زاده

وسط این موکبهای جذاب با خوراکی‌های رنگارنگ کسی چندان استقبالی از نوشیدنی داغ نمیکند مگر  ساعت اول صبح و شب؛  یک جورهایی چای آخر جدول خوراکیهاست . اصلا گرما اجازه نمی‌دهد یک لحظه کنار آتش و اجاق بایستی برای چای. چشم ها می دود دنبال شرب و آب میوه و

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

پا در رکاب شانس آورده ام که  نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد خستگی نمی شناسد؛ یکریز راه می رود؛ انگار از قافله عقب مانده باشد، تا الفِ استراحت از دهان وامانده بیرون می آید، زبان در دهان می گرداند و سینه صاف

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهدی نانکلی

  لیوان شربت آبلیمو که خالی شده بود را که در کیسه زباله‌ی مشکی کنار مشایه انداختم، نگاهم به‌شان افتاد. مردی جوان روی ولیچر، با شالی به رنگ پرچم فلسطین بر گردن. حدودا سی ساله، با ریشی آنکادر شده، صورت سبزه، چشمان گود رفته و زخمی کنار لب. پشت سرش

ادامه مطلب

سوغات اربعین علی تابع

                                   سفری به دیار بهشت      سفر اربعین ، توفیقی است که عنایت و لطف ارباب را همراه خود دارد. در بیست و هفتمین روز از مرداد ماه ۱۴۰۳ ، توفیق سفر نصیب من و تعدادی از دوستان شد. نیت سفر را در سر داشتم اما توفیق حاصل نمی

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

«در نظربازی ما بیخبران حیرانند» تقدیم به روان پاک علیرضا فلاحی    «ناجی مالکی» از دوستان خونگرم و مهربان نواز اهوازی، شده بود واسطه آشنایی ما با خانواده «ابو علی» ، «ابوجابر» و برادرانش که در شهر نجف زندگی می­کردند. درست بعد از فوت نابهنگام علیرضا ،برای اینکه من و

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

پا در رکاب شانس آورده ام که  نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد خستگی نمی شناسد؛ یکریز راه می رود؛ انگار از قافله عقب مانده باشد، تا الفِ استراحت از دهان وامانده بیرون می آید، زبان در دهان می گرداند و سینه صاف

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

پا در رکاب شانس آورده ام که  نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد خستگی نمی شناسد؛ یکریز راه می رود؛ انگار از قافله عقب مانده باشد، تا الفِ استراحت از دهان وامانده بیرون می آید، زبان در دهان می گرداند و سینه صاف

ادامه مطلب

سوغات اربعین عابدین زارع

پا در رکاب شانس آورده ام که  نیروی تحت امرش نیستم وگرنه معلوم نبود چه از من می ماند.این مرد خستگی نمی شناسد؛ یکریز راه می رود؛ انگار از قافله عقب مانده باشد، تا الفِ استراحت از دهان وامانده بیرون می آید، زبان در دهان می گرداند و سینه صاف

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهردادبرون

بسم الله الرحمن الرحیم موضوع:اولین چای روضه Topic: The first tea of ​​Ramadan نویسنده مهردادبرون نویسنده42ساله دارای لیسانس فناوری اطلاعات ازدانشگاه جامع لوله سازی اهواز   بانام ویادخدا یادش بخیر اولین روضه ای که ما درآن که آغاز شروع دوره شرکت مادرروضه شد یادمه درمحله قدیمیان چندتابچه که هیچ سرازروضه

ادامه مطلب

سوغات اربعین علی تابع

بسم الله الرحمن الرحیم سفر اربعین ، مثل تمامی سفر ها نیاز به مقدمات و لوازم سفر دارد اما یک تفاوت اساسی با تمامی سفر ها دارد و آن این است که: نیاز به مجوز و کسب اجازه دارد. اجازه و مجوز خروج از کشور؟ نه این ها معمول یک

ادامه مطلب

سوغات اربعین هما‌ایران‌پور

بوی نو اربعین امسال رنگ و بوی دیگری دارد. بوی فلسطین می‌دهد. اکثر مردها و زن‌ها چفیه و پرچم فلسطین روی سر و دورگردن دارند. پشت گوشی‌ها برچسب‌های مقاومت است. خیلی از موکب‌ها غذای نمادین مقبوله یا همان قابلمه وارونه را تبلیغ می‌کنند. روحانیون سنی فلسطینی در مسیر پیاده رویه

ادامه مطلب

سوغات اربعین مهردادبرون

بسم الله الرحمن الرحیم موضوع:اولین چای روضه Topic: The first tea of ​​Ramadan نویسنده مهردادبرون بانام ویادخدا یادش بخیر اولین روضه ای که ما درآن که آغاز شروع دوره شرکت مادرروضه شد یادمه درمحله قدیمیان چندتابچه که هیچ سرازروضه وتکیه نداشتیم باهمکاری هم ومشورت بابزرگان همسایه اولین بساط تکیه راعلم

ادامه مطلب

سوغات اربعین زهرا مظفری‌فرد

به نام خدا   کوله‌بار دلتنگی بر دوش جاماندگان اربعین حسینی   نامش را «پیاده‌روی جاماندگان» گذاشته‌اند؛ نامی که وقتی بر زبان جاری می‌شود، بغضی در گلوی عشاق‌الحسین می‌کارد. جاماندگانی که دل‌هایشان 40 روز در تب و تاب حسین(ع) سوخته‌؛ اما زمانه آنها را از دیدار معشوق بازداشته است. کاروان

ادامه مطلب

سوغات اربعین دنیا اسکندرزاده

جامانده خیلی سال است که شرکت در پیاده روی جاماندگان اربعین را نوبتی کرده ایم. آخر باید همیشه یک نفر پیش پدر بماند. امسال قرعۀ رفتن به نام مادر افتاده و ماندن به نام من. مادر به پیاده روی جاماندگان اربعین رفته و من کنار پدر مانده ام. صدای طبل

ادامه مطلب

سوغات اربعین سهیلا سپهری

موکب شیرخوارگان حسینی اولین تشرف من به کربلا،اربعین امسال بود.با اینکه با وجود دختر شیرخواره ام پیاده روی سخت بود اما توکل بر خدا کردیم و به عشق آقا،قدم در جادۀ خورشید گذاشتیم.در مسیر نجف به کربلا موکب های زیادی دایر بودند.همه چیز هم به وفور در موکب ها فراهم

ادامه مطلب

سوغات اربعین پوریا اسکندرزاده

خاطره دیوانگی اربعین پارسال، با اینکه اصلاً قصدش نبود اما آقا مرا برای اربعین طلبید. با بچه های دانشکده همراه شدم و پای در رکاب مولا،عازم کربلا شدیم. اوایل خوب بود و کم و بیش با خستگی مدارا می کردم اما از روز سوم و چهارم، پیاده رفتن در آن

ادامه مطلب

سوغات اربعین پوریا اسکندرزاده

خاطره « جادۀ آب و عطش » دکترها آقا بزرگ را جواب کرده بودند. ما حرفی به او نزده بودم تا روحیه اش را از دست ندهد اما آقا بزرگ خودش فهمید پیمانۀ عمرش لبریز شده و بعد از اینکه تکلیف مال و اموالش را مشخص کرد، به عنوان آخرین

ادامه مطلب

سوغات اربعین پوریا اسکندرزاده

خاطره زیر لوای حسین(ع) اربعین پارسال بود. همه به بهانۀ مرگ مهسا امینی به خیابانها ریخته بودند و حجاب از سر برداشته بودند. من هم همراه آنها در تجمع شرکت کرده بودم. پری لیدر ما بود و اصرار داشت روسری ام را بردارم. وقتی مخالفت مرا دید، گفت: ـ تو

ادامه مطلب

سوغات اربعین دنیا اسکندرزاده

به عشق حسین(علیه السلام) اربعین بود و همه جا پر از دسته های عزاداری و ایستگاه های صلواتی و موکب های پذیرایی. هر کس مشغول به کاری بود و سعی می کرد برای بهتر برگزار شدن مراسم اربعین سرور و سالار شهیدان کمکی بکنه. من هم دلم می خواست یه

ادامه مطلب