تماس با ما
در صورت بروز هرگونه سوال یا مشکل میتوانید با ما در ارتباط باشید
یکی یکی عمودها رو رد میکردم. انگار فاصلهم با تو، با تموم شدن هر عمود، کمتر میشد. اشکهام از هم سبقت میگرفتن؛ هر کدوم یه روایت از دلتنگی، یه قصیده از غربت. نون لوزی تو دستم، با سه تا فلافل توش، مثل یه یادگاری ساده از یه سفر پرمعنا بود. اون لیوان هم تو دستم بود، خنکیاش مثل یه تسکین موقت روی آتیش دل. صدای مداحی عربی، مثل یه نوای آسمونی، تو گوشم میپیچید و روحم رو تا عرش خدا بالا میبرد.
کودکهای چند ساله، با اون صورتهای معصوم و دلهای پاک، خادمی آقام امام حسین رو میکردن؛ انگار فرشتههایی بودن که از آسمون برای خدمت به زائرها فرستاده شده بودن. مردم عرب، با اون مهموننوازی بینظیرشون، بزور دستم رو میکشیدند تا به درون خونههاشون برم؛ انگار میخواستند همهی داشتههاشون رو با زائر حسین قسمت کنن.
خاک، همهجا رو در بر گرفته بود؛ خاکِ کربلا، خاکِ عشق، خاکِ دلدادگی. تو همین حال و هوا بودم که صدایی در گوشم نجوا کرد: “با دختر اربابت حرف نمیزنی؟ تو دعوت شدهی ویژهای، خانم سه ساله ای.”
یه چیزی ته دلم خالی شد؛ یه حسی مثل سقوط، مثل یه پرتگاه بیانتها. خانم سه ساله، کاش میتونستم برگردم به اون روزها، کاش میتونستم یه کاری بکنم…
بچههای بیگناهی که تو این دنیا دارن زجر میکشن، قلبم رو فدای غمهاشون کنم.
#دلنوشته ایی برای کربلا
یگانه زمانی نژاد
گلستان
پویش سوغات اربعین با هدف به تصویر کشیدن راهپیمایی اربعین و نمایش اجتماع عظیم مسلمانان و خلق این رویداد جهانی در قالب های فیلم، عکاسی، کلیپ. شعر، دلنوشته و خاطره، خوشنویسی و نقاشی برگزار میگردد.
021-67641716
Culture@jdsharif.ac.ir
تهران، بلوار اکبری، کوچه شهید قاسمی، سازمان جهاددانشگاهی صنعتی شریف