به نام حسین (ع) که هر تپش قلبم او را صدا میکند.
دستم ب قلم نمی رود و گویی نوشتن از دلی که که دیگر در سینه ام نیست سخت است…
دلی که جا مانده در بین الحرمین
یا اباعبدالله
دلم را در حرمت جا گذاشتم تا بی قرارت نشوم…
اما انگار بدون دل هم من بی قرارم،بی قرار گنبدت ،پرچم سرخت و شش گوشه حرمت…
هر قدم که از حرمت دور می شوم انگار فاصله ای عمیق تر میان من و تو می افتد، فاصله ای که تا قبل از دیدنت حسش نمیکردم…
پاهایم جلو می روند اما قلبم نشسته بر آستان ضریحت و آرام ندارد.
من به خانه بازگشتم اما خانه ای بی دل، خانه ای پر از دل تنگی تو …
یا اباعبدالله
سوغات من از این راه همان دلی است که جا مانده و مرا هر روز به سمت تو می کشد دلی که عهد بسته هر سال برگردد و عاشق و بی قرار تو باشد.
یا اباعبدالله
مرا فراموش نکنی من همانم که قلبم را در حرمت به امانت گذاشتم تا تو مرا یاد کنی…
سکینه محمدی انائی