ادمی نیمی در جهنم هست نیمی در بهشت در ابتدای راه آدم شکسته شد بند بند این داغ خون ازحنجره قافله می چکاند راه شیری از خواب کودکی می گذرد که سرخ می شود صدایش به خون دنباله دار تاریخ سه ستاره که می نشیند سر راه تو باران کدام نبض زمینی؟؟ که سنفونی دامنه دار سکوت را در شهر بلا در چشم اقیانوس کودکی مضطر می نمایی؟؟ تو تمامیت کدام ادمی؟؟ که بر گرده تاریخ نشتیه ای؟؟ صدا کن مرا که کویر نبض گلوی تبخیر شده غارت است وحماسه لفظ ناتمام خواهری است که از کرانه مدینه تا کرانه بلا میزبان شماست خون بهای این میزبانی پشیانی قافله سالاری اربعین شماست گیسوان باد دستی در دل اندوه دارد یک رکعت نماز علی در ضربت گلوی تو جا مانده اربعین حسین گلوگاه تاریخ است دستی مرا کشید نیمی در جهنم نیمی در بهشت تو کدام روایت زنده زمینی؟؟ که افتاب ذره ذره تو را به اسارت می برد؟؟ یا راز الف لا میم در سوره تو نواخته می شود؟؟ بوی وحشی شمشیر اینده روشن گودال را سر می کشید این شرح مظومه روشن اربعین خواهر است ادمی نیمی در جهنم است نیمی در بهشت وحید رضایی ۳۲ساله شهر شیراز