اشکهایی که برای تو دمادم جاریست
چشمهای هست که از دورهی آدم جاریست
هله ای شاه مگر قصد قیامت داری
که به سوی تو همه عالم و آدم جاریست
من به این جمعیت مست نمیگویم سیل
این شرابیست که با غیرت زمزم جاریست
پایشان سوخته از آبله و برپایند
رود در آتش صحرا چه مصمم جاریست
مثل هر سال به سودای تو راه افتادیم
قطره تا لحظهی آخر طرف یم جاریست
همه ی راه پدر سرفهکنان گفت حسین
دائم از ویلچرش نغمهی ماتم جاریست
مادرم مستمع ثابت مداحی اوست
گاه از صورت ماه است که شبنم جاریست
“از ازل ایل و تبارم همه عاشق بودند”
تا ابد در رخِمان شور محرم جاریست
#علی_فرزانه_موحد