ما قدرت پرواز هم داریم
هرچند درگیر زمین هستیم
پای پیاده عشق می چسبد
چشم انتظار اربعین هستیم
مارا نمک گیر خودش کرده ست
این راه که هرسال گلچین است
با چایی شیرینِ شورانگیز
با قهوه ی تلخی که شیرین است
اینجا برای من پر از شعر است
شعری که در انواعِ قالب هاست
عاقل ترین شاعر در این وادی
دیوانه ی دیوانِ موکب هاست
دیدم سه سالِ پیش دراین راه
پایی که تاول ها مدالش بود
آن دخترک خرما تعارف کرد
آن دخترک تنها سه سالش بود
اینجا برایت روضه ی باز است
وقتی نباشی عاری از احساس
ما را کشیده هر ستون سمتِ
داغِ ستونِ خیمه ی عباس
موکب به موکب عشق مینوشیم
موکب بهموکب باده در دستیم
عاشق که باشی خوب میفهمی
ما از نجف تا کربلا مستیم
شوقِ وصال کربلا دارم
اما همیشه سهمِ من دوریست
عشاق گاهی سهمشان از عشق
تنها صبوری های مجبوریست
مست حسینم دوستش دارم
حتی اگر از او جدا باشم
حتی اگر قسمت نباشد که
من اربعین در کربلا باشم…
محسن کاویانی
نام پدر : نصرت اله