((به نام خون پاک و مقدس شهدا))
او،کبوتری عاشق بود
و عشق…آه!!!
این واژه خون آلود تمام هستی اش بود
در دشت آلاله ها چه آزادانه،رها،آرام پر کشید و دو بال خونینش ارمغان سالهای دلداگی اش بود
تو ای شیفته بی پروا،فرهاد دلباخته،سرو بی مثال چه زیبا در آسمان حق به پرواز در آمدی،با خورشید دیدار کردی،غرق نور شدی
از خونت شقایق ها روییدند و جام عشق را سر کشیدند
تو از جنس خدایی،تفسیر آیه های قرآنی،طوبای بهشتی،عطر سلام ماه تابانی
در ستاره باران نیزه ها،قامت راست کردی،در غبار فریاد تازیانه ها،قدم برداشتی
ناگهان،خاک دستانت را هدیه گرفت
چه بی رحمانه!!!!
لاله های سرخ از دستانت رویید و تن خاک خون تو را بلعید
پروانه ها به دور شمع وجودت بی تابانه می چرخیدند
آسمان به حال تو می بارید
فرشتگان پیکرت را با گل یاس تشییع می کردند
ای کبوتر عاشق،چه زیبا در آغوش کربلا آرام گرفتی
این حسین بود که به حالت خون گریست