عمار افخمی قادی – 2025-09-16 06:21:41

از نجف تا وادی السلام: دیدار با ابوعلی و هدیه قرآنی

حرکت کاروان اربعین ما، در روز سه‌شنبه، ساعت یازده شب از مسجد محمد رسول‌الله (ص) ساری آغاز شد. پس از ذکر نوحه و چاوشی‌خوانی (سرود محلی)، با اتوبوس‌ها به سمت مرز مهران در ایلام حرکت کردیم. در ادامه مسیر، پس از نیم ساعت توقف در قائم‌شهر و سپس بابل و در آمل، سایر زائران را سوار کردیم و بدین ترتیب، مجموعاً با سه اتوبوس و ظرفیت ۱۳۵ نفر، سفر را ادامه دادیم.
در مسیر، در کنگاور، در یکی از موکب‌های بین‌راهی اقامه نماز کرده و ناهار را صرف نمودیم. سپس، به سمت مهران رهسپار شدیم. در نزدیکی مرز، دکتر حسینی از بسیج اساتید مازندران، سخنرانی کوتاهی ایراد فرمودند و هدف از اربعین را تبیین کردند. ایشان ضمن یادآوری فقدان دکتر موسوی (از مسئولین اصلی برپایی کاروان اربعین دانشگاه)، از هر یک از زائران خواستند تا برای شادی روح ایشان دعایی کنند و در پایان، صلوات و فاتحه‌ای قرائت شد.
ساعت دوازده شب به مرز مهران رسیدیم و با اتوبوس پایانه برکت، خود را به پایانه مرزی رساندیم. عبور چند دانشجو که مشکل نظام وظیفه داشتند، باعث شد حدود یک ساعت در مرز معطل شویم. پس از انجام مراحل مهر گذرنامه در ایران و عراق، با اتوبوسی به سمت نجف حرکت کردیم. پس از توقفی کوتاه برای ادای نماز صبح، ساعت ۹ صبح به نجف اشرف رسیدیم.
من و چند تن از دوستان، قرار گذاشتیم تا از دور سلامی به امام علی (ع) عرض کنیم و سپس، مطابق رسم سال‌های گذشته، به منزل ابوعلی در انتهای وادی السلام، کنار موکب ابرکوه یزد، برویم.
حدود نیم ساعت پیاده‌روی ما را به منزل ابوعلی رساند. ابوعلی در آن لحظه به مزرعه سبزی‌کاری رفته بودند، اما همسر گرامی‌شان، خاله، ما را شناختند و با روی گشاده به داخل منزل دعوت کردند. پس از کمی استراحت و حمام، هنگام نماز، توفیق دیدار ابوعلی نصیبمان شد.
ابوعلی که اخیراً برای درمان بیماری قلبی مدتی در مشهد مقدس اقامت داشتند، عکسی قدیمی از من، پدرم و خودشان را که سال‌های پیش گرفته بودیم و به دیوار منزلشان نصب کرده بودند، نشان دادند و با مهر فراوان، از من خواستند تا به پدرم سلام ویژه برسانم.

در ادامه، دکتر نورالهی، از اساتید قرآنی دانشگاه، مشغول آموزش تلاوت قرآن به نوه‌های ابوعلی شدند و در پایان، به هر کدام هدیه‌ای ارزشمند تقدیم کردند.