عباس عباسخان – 2025-08-16 09:08:02

به نام خدا

روزی که به همراه تعدادی از هم دانشگاهی هایمان قصد سفر به کربلا در اربعین کردیم شاید باورمان نمی شد در طی سه روز همه چیز درست شود و ناگاه ما هم زائر کوی امام حسین علیه السلام شویم. اما ما هم در کنار خیل مشتاقان زیارت ارباب دو عالم راهی کربلای حسین شدیم.

در این ایام که به سفر اربعین رفته بودیم با همه دلتنگی ها و پریشانی ها اما یک شادمانی خاصی در وجودمان نهادینه شده بود که نمیدانشتیم اثر چیست؟ با خودم گفته بودم سلام امام رضا (ع) را که چندی پیش به زیارتش رفته ام به امام حسین علیه السلام خواهم رساند

یک روز وقتی سوار ماشین شدیم تا از شهر کربلا به سمت کاظمین برویم با راننده مبلغی را توافق کردیم اما وقتی به مقصد رسیدیم او لوازم و کوله ما را نمی داد و درخواست پول بیشتری می کرد و کما هر چه می گفتیم و صحیت می کردیم او کوتاه نمی آمد.

ناگهان یکی از شرطه ها یا همان نیروهای پلیس عراق که در نزدیکی ما قرار گرفته بود نزد ما آمد و جویای مساله شد. با زبان الکن و ایما و اشاره به او فهماندم که ما توافقی کردیم ولی ایشان بسیار بیشتر از توافق از ما طلب پول و کرایه می کند.

او اول از همه وسایل ما را گرفت و به ما داد، سپس راننده دیگری را صدا کرد و پرسید تو را به حسین و عباس قسم کرایه واقعی این مسیر چند دینار است؟ و راننده دیگر که نام عباس را شنیده بود به راستی و صداقت مبلغی گفت که حتی از توافق اولیه ما با راننده خودمان کمتر بود.

پلیس از ما همین مبلغ را گرفت و به راننده داد و به او گفت بگیر و برو و دعا کن که اینها که ایرانی هستند و مجاور امام رضا علیه السلام شکایت تورا نزد امام رضا نبرند که اگر این کار را کنند تا 7 نسل دچار مشکلات عدیده و لاینحلی خواهی شد.

او نیز از ما حلالیت طلبید و رفت.

عباس عباسخان – گلستان